کوروش کبیر - تارنگار بیداران


کوروش کبير


کورش فرزند کمبوجيه و ماندانا بر پدر بزرگ خويش استاگ شوريد و پادشاهي ايران را در دست گرفت و دودمان هخامنشيان را بنياد نهاد.


در سال 546 قبل از ميلاد , کراسوس شاه ليديا با انديشه پيروزي بر سرزمين پارسيان يورشبر ايران زمين را آغاز کرد. وي پيش از يورش, از کاهن معبد دلفي در يونان در زمينه يورش به پارسيان نگر(نظر)خواهي کرد و کاهن به او وعده داد که اگر حمله کند, امپراطوري بزرگي را نابود خواهد کرد.جنگ با ايران براي ليديا يک فاجعه تاريخي بود. کروسوس بسختي شکست خورد. کورش خاک ليديا را در هم نورديد. کروسوس به اسارت ايرانيان در آمد و خاک ليديا(ترکيه فعلي) ضميمه شاهنشاهي کورش قرار گرفت و مرزهاي شرقي ايران به درياي اژه رسيد. کورش کراسوس را بخشيد و از او يک فرمانده با وفا ساخت و بعدها همين کراسوس و ارتش ليديا براي پيشبرد هدفهاي امنيت گسترانه کورش نبردها کردند.


کورش که شخصيتي آزاد انديش و عاري از پي دورزي(تعصب) بود , خدايان و اديان ملل شکست خورده را به رسميت شناخت , همگان را در اجراي مراسم دينيشان آزاد گذاشت, معابدشان را در زير پوشش کمکهاي دولتي قرار داد و بدينسان دل هاي همه ي ملت هاي مغلوب را بسوي خويش جلب کرد. چشم تاريخ تا آن هنگام چنان فاتح پر مهر و شفقتي را به خود نديده بود و ملت هاي مغلوب در برابر اين همه مهر و بزرگواري چاره اي جز محبت او را نداشتند و دوستي او در دل همه اقوام تحت قرمانروائي ايران ريشه دواند.


پس از اينکه مرزهاي شرقي ايران در جوار بابل قرار گرفت, آوازه انساندوستي و بزرگمنشي کورش به ميانرودان رسيد و بابليان را که از جور ستمگري به نام نبونهيد به تنگ آمده بودند بر آن داشت که دست استمداد بسوي کورش دراز کنند. فتح امپراطوري بابل براي کورش با همکاري مردم بابل و هماهنگي روحانيون مردوخ انجام شد.


کورش با ايمان به سرزمين ايران , جهان گشائي را به هدف برقرار کردن آشتي و آسايش و برابري و از ميان بردن ستم و ناراستي انجام ميداد. هر کشوري را که گشود, فرمانروائيش را دوباره به همان حکومتگران پيشين واگذاشته بود تا از سوي او سرزمين خودشان را با دادگري اداره کنند. در هيچ جا به معابد و متوليان امور ديني ملل مغلوب آسيب وارد نکرد


کورش پس از تسخير بابل اعلام بخشش همگاني کرد, اديان بومي را آزاد اعلام کرد, هيچ انساني را به بردگي نگرفت و سپاهيانش را از تجاوز به جان و مال رعايا باز داشت و دستور داد خرابيهاي جنگ را بازسازي کنند و در اين راه خود پيش قدم شد و شروع به بازسازي ديوار شهر کرد. در ميانرودان چهل هزار يهودي توسط شاهان آشور و بابل براي بردگي به اين منطقه آورده شده بودند. کورش دستور آزادي آنها را صادر کرد و به آنها وعده داد موجبات برگشتشان را به سرزمينشان فراهم کند.بعد از فتح ميانرودان, شام(سوريه) . فينيقيه و فلسطين نيز ضميمه خاک ايران شدند


در استوانه معروف به اعلاميه حقوق بشر اين پادشاه انساندوست چنين نوشته است:


منم کورش شاه جهان, شاه بزرگ, شاه شکوهمند, شاه بابل, شاه سومر و اکاد, شاه چهار اقليم بزرگ جهان, پور کمبوجيه شاه بزرگ شاه انشان, نوه کورش شاه بزرگ شاه انشان, از دودمان شاهان روزگاران دور.... هنگامي که دوستانه قدم درون بابل نهادم و در ميان هلهله هاي شادي مردم کاخ شاهان و تختگاه آنها را به تصرف در آوردم سلطان بزرگ مردوخ دلهاي نيک مردان بابل را با من همراه ساخت زيرا من همواره بر آن بودم که او را بزرگ بدارم و بستايم. سپاه بزرگ من در آرامش و نظم وارد بابل شدند من به هيچکس اجازه ندادم که در سومر و اکاد دست به تجاوز و تعدي بزند.من در بابل و ديگر شهر هاي مقدس نظم و امنيت برقرار کردم.از آن پس مردم بابل به آزادي رسيدند و يوغ بردگي از دوششان برداشته شد... مردم اين سرزمينها را به سرزمينهايشان برگرداندم و املاکشان را به آنان باز دادم.



رفتار انساندوستانه کورش با اقوام معلوب از او يک شخصيت مقدس و مافوق بشري ساخت. روحانيون بابل او را پيامبر مردوخ , و انبياي اسرائيل او را شبان يهوه و مسيح موعود و تجسم عيني خداي دادگستر خوانده اند. مسلمانان او را ذوالقرنين مي دانند.که نامش در قرآن آمده است . و چه زيبا گفته است ارد بزرگ که : کورش نماد فرمانروايان نيک انديش است و نام او مي ماند ، چرا که از راستي و کمک به آدميان روي برنگرداند .


مرزهاي کشور کورش در شرق از حدود رود سند و رود سيحون آغاز مي شد و در غرب به درياي مديترانه و درياي اژه مي رسيد.نقش کورش در سازندگي تاريخ اهميت ويژه اي دارد. در اين زمينه گزينوفون مي گويد: "کشور کورش بزرگترين و شکوهمندترين بود و اين سرزمين پهناور را کورش به نيروي تدبيرش يک تنه اداره مي کرد. کورش چنان به ملتهائي که در اين سرزمينها مي زيستند دلبستگي داشتو از آنها مواظبت مي نمود که گوئي همه آنها فرزند اويند.مردم اين سرزمينها نيز به بوبه خود ويرا پدر و سرپرست غمخوار خودشان مي دانستند. کارگزاران دولت در عهد کورش به تمامي عهد و پيمانها و سوگندهايشان وفاداري نشان ميدادند و از او فرمان مي بردند."


کورش پس از حدودا 23 سال فرمانروائي درگذشت و پيکرش در پاسارگاد به خاک سپرده شد.



منشور کورش بزرگ (اولين اعلاميه حقوق بشر) :



اينک که به ياري مزدا ، تاج سلطنت ايران و بابل و کشورهاي جهات اربعه را به سر گذاشته ام ، اعلام مي کنم :
که تا روزي که من زنده هستم و مزدا توفيق سلطنت را به من مي دهد

دين و آيين و رسوم ملتهايي که من پادشاه آنها هستم ، محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت که حکام و زير دستان من ، دين و آئين و رسوم ملتهايي که من پادشاه آنها هستم يا ملتهاي ديگر را مورد تحقير قرار بدهند يا به آنها توهين نمايند .

من از امروز که تاج سلطنت را به سر نهاده ام ، تا روزي که زنده هستم و مزدا توفيق سلطنت را به من مي دهد ،
هر گز سلطنت خود را بر هيچ ملت تحميل نخواهم کرد
و هر ملت آزاد است ، که مرا به سلطنت خود قبول کند يا ننمايد
و هر گاه نخواهد مرا پادشاه خود بداند ، من براي سلطنت آن ملت مبادرت به جنگ نخواهم کرد .

من تا روزي که پادشاه ايران و بابل و کشورهاي جهات اربعه هستم ، نخواهم گذاشت ،
کسي به ديگري ظلم کند و اگر شخصي مظلوم واقع شد ، من حق وي را از ظالم خواهم گرفت
و به او خواهم داد و ستمگر را مجازات خواهم کرد .

من تا روزي که پادشاه هستم ، نخواهم گذاشت مال غير منقول يا منقول ديگري را به زور يا به نحو ديگر
بدون پرداخت بهاي آن و جلب رضايت صاحب مال ، تصرف نمايد

من تا روزي که زنده هستم ، نخواهم گذاشت که شخصي ، ديگري را به بيگاري بگيرد
و بدون پرداخت مزد ، وي را بکار وادارد .

من امروز اعلام مي کنم ، که هر کس آزاد است ، که هر ديني را که ميل دارد ، بپرسد
و در هر نقطه که ميل دارد سکونت کند ،
مشروط بر اينکه در آنجا حق کسي را غضب ننمايد ،

و هر شغلي را که ميل دارد ، پيش بگيرد و مال خود را به هر نحو که مايل است ، به مصرف برساند ،
مشروط به اينکه لطمه به حقوق ديگران نزند .

من اعلام مي کنم ، که هر کس مسئول اعمال خود مي باشد و هيچ کس را نبايد به مناسبت تقصيري که يکي از خويشاوندانش کرده ، مجازات کرد ،
مجازات برادر گناهکار و برعکس به کلي ممنوع است
و اگر يک فرد از خانواده يا طايفه اي مرتکب تقصير ميشود ، فقط مقصر بايد مجازات گردد ، نه ديگران

من تا روزي که به ياري مزدا ، سلطنت مي کنم ، نخواهم گذاشت که مردان و زنان را بعنوان غلام و کنيز بفروشند
و حکام و زير دستان من ، مکلف هستند ، که در حوزه حکومت و ماموريت خود ، مانع از فروش و خريد مردان و زنان بعنوان غلام و کنيز بشوند
و رسم بردگي بايد به کلي از جهان برافتد .

و از مزدا خواهانم ، که مرا در راه اجراي تعهداتي که نسبت به ملتهاي ايران و بابل و ملتهاي ممالک اربعه عهده گرفته ام ، موفق گرداند .

آرامگاه کوروش پاسارگاد


پاسارگاد


ماخذ : http://bidaran.parsiblog.com

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.