جملات زیبا از بزرگان
۱- پوزش خواستن از پس اشتباه ، زیباست حتی اگر از یک کودک باشد ( ارد بزرگ )
۲- قبول حقیقت از بیان حقیقت سختتر است . ( هیچکاک )
۳- تمام روز را کار کنید و هر دقیقه را هم به حساب بیاورید . ( برایان ترسی )
۴- تاریخ تکرار بى پایان خطاهاى زندگى است. ( لورنس دورل)
۵- فرهنگ رودخانه اى است به قدمت تاریخ. ( یونگ )
۶- تمام وجودم را برای سرفرازی میهن بخشیدم به این امید که افتخاری ابدی برای کشورم کسب کنم .( نادر شاه افشار )
۷- انسان آن قدر وقت ندارد که نیمی از عمرش را صرف نزاع و ستیزه کند .( لرد آوی یوری)
صيادى گنجشكى گرفت، گنجشک گفت: مرا چکار خواهى كرد؟ گفت بكشم و بخورم. گفت: از خوردن من چيزى حاصل تو نخواهد شد ولي اگر مرا رها كنى سه سخن به تو ميآموزم كه براي تو بهتر از خوردن من است. صياد گفت بگو. گنجشک گفت يك سخن در دست تو بگويم، و يكى آن وقت كه مرا رها كنى و يكى آن وقت كه بر كوه نشينم.
گفت: اوّلي را بگو. گفت: هر چه از دست تو رفت براي آن حسرت مخور. پس صياد او را رها كرد و بر درخت نشست و گفت: محال را هرگز باور مكن و پريد بر سر كوه نشست و گفت: اى بدبخت اگر مرا ميكشتى اندر شكم من دو دانه مرواريد بود هر يكى بيست مثقال، که توانگر مىشدى و هرگز درويشى به تو نميرسيد .
مرد انگشت در دندان گرفت و دريغ و حسرت خورد و گفت باز از سومي بگو. گنجشک گفت: تو آن دو سخن را فراموش كردى سومي را ميخواهي چکار؟ به تو گفتم براي گذشته اندوه مخور و محال را باور مكن. بدان كه پر و بال و گوشت من ده مثقال نيست آن وقت چگونه در شكم من دو مرواريد چهل مثقال وجود دارد و اگر هم بود حالا که از دست تو رفته، غم خوردن چه فايده؟ گنجشک اين سخن گفت و پريد و اين مَثَل براى آن گفته ميشود كه چون طمع پديد آيد؛ همه محالات باور كند .
كه : مي توان در يك لحظه تصميم گرفت و يك عمر رنج كشيد!
مي توان به رفتن ادامه داد ،خيلي بعد از آنكه تصور مي كني ديگر نمي تواني!
مي توان افكار را كنترل كرد و يا آنها تو را كنترل مي كنند!
بلوغ به تجربه هاي تو و درسهايي كه از آنها گرفتي مربوط است نه به سالهاي زندگيت!
قهرمان كسي است ، كاري را که لازم است انجام شود ، بي توجه به عواقب آن انجام دهد!
گاهي حق داري عصباني باشي ، اما حق نداري ظالم باشي!
مجبور نيستی دوستت را عوض كني ، اگر بداني دوستت عوض خواهد شد!
زندگيت مي تواند در يك لحظه توسط مردمي كه تو حتي نمي شناسي تغيير كند!
حتي زماني كه تصور مي كني چيزي براي بخشيدن نداري مي تواني به كسي كه كمك مي طلبد ببخشي!
اگر كسي آنگونه كه تو مي خواهي دوستت ندارد به اين معني نيست كه در عشق او نقصي هست!
با دوست مي توان در سكوت و بدون انجام هيچ كار مشخصي بهترين اوقات را داشت!
كساني را كه بيشتر دوست داري زودتر از دست مي دهي!
هنگامی که چیزی را از دست می دهی،سعی کنید آن درس را به یاد داشته باشیی!
اگر با کسانی که دوستشان دارید جر و بحث میکنید سعی کنید از منطق گذشتهاستفاده کنید ،نه گذشته را به میان بیارید!
یاد بگیریم که آهسته و شمرده صحبت کنیم ولی سریع فکر کنیم!
يک داستان بسيارعجيب
اتومبيل مردي که به تنهايي سفر مي کرد در نزديکي صومعه اي خراب شد. مرد به سمت صومعه حرکت کرد و به رئيس صومعه گفت: «ماشين من خراب شده. آيا مي توانم شب را اينجا بمانم؟»
رئيس صومعه بلافاصله او را به صومعه دعوت کرد. شب به او شام دادند و حتي ماشين او را تعمير کردند. شب هنگام وقتي مرد مي خواست بخوابد صداي عجيبي شنيد. صداي که تا قبل از آن هرگز نشنيده بود. صبح فردا از راهبان صومعه پرسيد که صداي ديشب چه بوده اما آنها به وي گفتند: «ما نمي توانيم اين را به تو بگوييم. چون تو يک راهب نيستي»
مرد با نا اميدي از آنها تشکر کرد و آنجا را ترک کرد.
چند سال بعد ماشين همان مرد باز هم در مقابل همان صومعه خراب شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.