« ارد بـــــــــزرگ Orod Bozorg »
فرگرد ستیز
ستیزه جویان ، کشته اندیشه های پلید خویش خواهند شد .
بسیاری از ستیز ها ، برآیند دردها و گریه های دوران خردسالی ست .
برای نزدیکی و همگرایی خاندان خویش ، باید دستگیر یکدیگر شویم .
مرد دلیر بهنگام ستیز و نبرد ، همراهانش را نمی شمارد .
آنهایی که آمادگی برای پاسخگویی به تجاوز دشمن را با گفتن این سخن که : " جنگ بد است و باید مهربان بود ، درگیری کار بدیست" را رد می کنند ، ساده لوحانی هستند که خیلی زود در تنور دشمن خواهند سوخت .
بدخو ، عمرش کم است .
-------------------
--------------------------
-------------------
« پائولو کوئلیو Paulo Coelho »
هر جنگجوی نور معشوقش را آزرده است، به همین دلیل او را جنگجوی نور مینامند، چون که تمامی اینها را پشت سر گذاشته و هرگز امیدش را برای اینکه انسان بهتری باشد از دست نداده است.
مردی زیر باران از دهکده کوچکی می گذشت . خانه ای دید که داشت می سوخت و مردی را دید که وسط شعله ها در اتاق نشیمن نشسته بود .مسافر فریاد زد : هی،خانه ات آتش گرفته است! مرد جواب داد : میدانم .
مسافر گفت:پس چرا بیرون نمی آیی؟
مرد گفت:آخر بیرون باران می آید . مادرم همیشه می گفت اگر زیر باران بروی ، سینه پهلو میکنی
زائوچی در مورد این داستان می گوید : خردمند کسی است که وقتی مجبور شود بتواند موقعیتش را ترک کند .
برگرفته از :
http://javedane-ha2.blogspot.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.