تارنگار مرد تنهای شب - من از زنجیر تو از پرواز می گویی

شباهت این خط خطی ها به موارد مشابه کاملا عمدی ست.

من از زنجیر تو از پرواز می گویی

من از سکوت تو از فریاد می گویی

من در نگاه مبحوس پنجره مبهوتم

تو از نوازش نسیم می گویی

من در پی جایی برای گریستن

تو از خنده چه می گویی

مرا توان برخاستن نیست

تو از سفر می گویی

مرا نای نفس نیست

تو از گفتن چه می گویی

قلبم را توان کوبیدن نیست

تو از غم عشق چه می گویی

من از تاریکی ره گویم

تو از نور مهتاب چه می گویی

من از غم حک شده بر دل نالانم

تو از درمان می گویی

من از عطش جان هلاکم

تو از باران چه می گویی


سازگاری با زیستگاه و تلاش برای بهتر شدن جایگاه کنونی ویژگی ناب آدمهای پاک است . اُرد بزرگ

سنجیدگی و هنر زن در دلربایی، شوخ وشنگی، و سبکسری است؟ چرا آنان باید به دنبال کشف حقیقت زن باشند ، در حالیکه هنر بزرگ او دروغگویی و مهم ترین مساله مورد علاقه اش سرو وضع و زیبایی است؟ فریدریش نیچه

هنگامی که در سکوت شب گوش فرا دهی خواهی شنید که کوهها و دریاها و جنگلها با خود کم بینی و هراس خاصی نیایش می کنند . جبران خلیل جبران

ماخذ : http://recluse.blogfa.com

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.