● بعُد سوم آرمان نامه●
●اندیشه همگانی●
●اندیشه همگانی●
در زمانی که اندیشه های نویندر زندگی وشکل زندگی انسانها وعلوم ورشته های مختلف در سطح جهانی همراه با تکنولژی وفناوری های بسیاری در دنیا و درعصر جدید با چنین سرعتی رو به رشد میرود وانسانها با دیدهای مختلف وافکار گوناگون در بسیاری از زمینه های فکری به همفکری مشترکی نیزرسیده ا ند . «اندیشه ی همگانی» ازجمله چیزهائی ست که در ممالک وملل متعدد به شکلی واحد ویکسان در بین انسانها بوجود آمده و نحوه فکر واندیشه را بشکلی قابل درک برای همگان کرده است وحتی بسیاری از قوانین صادره وقانون اساسی اکثر ممالک دنیا شبیه ویکسان شده است, و به شکلی ست که دیگر سنت وفرهنگ ودین ونمونه های خاص فرهنگی وفکری کشورهای متعدد, دریکسو ونوع قوانین مندرج درقانون اساسی ممالک ازسوئی دیگر نوعی اتحاد فکر واندیشه را درمیان مردمان همه ی جهان ایجاد نموده است که درآن اندیشه های نوین وپیشرفته در سطح جوامع وممالک دنیا ,نقش اول را بازی میکند و قانونی مندرج وشناخته شده به نام:«حقوق بشر»ازجمله قوانین ونمونه های اندیشه وفکری ست که با هم اندیشی وهمفکری سران دنیا, درتمام رشته های از دانش فرهنگی واجتماعی وانسان شناسی وجامع شناسی وحتی روانشناسی گرفته تا دیگر علوم پایه تماما توسط انسانهای مجرب وعالم وآگاهی ,نوشته وتنظیم گشته است که از تمامی کشورهای دنیا بوده امند وهدف این بوده است که قانون ذکر شده درتمامی ممالک دنیا ودرجهان به یکسان کقابل اجرا باشد وتوسط سران ودولتها وملتها ی جهان بعنوان قانونی پذیرفته شده است که به شکلی قابل اجرا باحفظ تمام ضوابط قوانین در دنیا به مرجله عمل واجرادر امده است. و این قوانین درممالک غربی و اروپا وامریکا جزء قوانین اساسی درمجلس هر دولت مد نظر گرفته شده است و «حقوق بشر» جایگاه خاص خود رادر قوانین ملی کشورها دنیا داراست وبر اساس آن است که قوانین داخلی هر کشوری اجرا واعمال میشود . وعلت آن این است که درمتن قانون بشر برای انسانها مقامی شایسته با درنظر گرفتن« مقا م انسانی »و با توجه به آزادی های فردی /اجتماعی انسانها در هر کشور وهرگوشه ا ی از دنیا در نظر گرفته شده است که اجرای قوانین آن نه تنها صدمه ای بر انسان وزندگی او نمیزند بلکه حمایت وپشتبانی از حقوق انسانهاست ودرنتیجه درک وقبول قوانین مندرجه دراین قانون برای هر اندیشه ای قابل درک وحتی ارزشمند است.
لذا زمانی که دنیا به حکم قانون وقوانیتی باهم متفق الفکر ومتفق العمل باشند نیم زیادی از مشکلات جهانی ناشی از زندگی کنونی طبق این قوانین جوابهای خود وراه چاره هائی را نیز دراختیار دولتها قرار میدهد تا به یکسان با موقعیتهای مختلف برخورد کنند و درجائی نقض قانون صورت نگیرد ودرعین حال بر طبق همان قوانین کسی وکسانی نمیتوانند ضد مقرارات صادر شده دراین قانوننامه عمل کرده وحق وحقوقی را حتی براساس نوع آئین وسنت وفرهنگ خود زیر پا بگذارند وعلت آن است که قانون مندرج دراین اساسنامه ی جهانی قوانینی را داراست که به هیچ وجه ضد دین ومعرفت و آداب ورسومی نیست که برخلاف شئونات انسانی یا فردی یا اجتماعی باشد و تنها توجه ی اصلی بر حق وحقوق انسانی آدمیان در کل جهان است وهمواره نیز در این قانون به بهینه سازی ها وبهتر کردن قوانین بر اساس تاریخ ونتایجی که از اعمال آن درگذشته بدست آمده است پرداخته وبر درست کردن نواقص آن توجه بسیاری رامبذول میدارند تا قوانین مندرج درآن , با رشد دنیا وممالک تطبیق داده شودو با جوامع کنونی تطابق داشته و قادر باشد جوابگوی نیازهای مللل وملت های مختلف نیز باشد .
¤¤¤ای فردا/ سروده ی :« هوشنگ ابتهاج »¤¤¤
می خوانم و می ستایمت پر شور
ای پرده دل فریب رویا رنگ
می بوسمت ای سپیده گلگون
ای فردا ای امید بی نیرنگ
دیری ست که من پی تو می پویم
هر سو که نگاه می کنم آوخ
غرق است در اشک و خون نگاه من
هر گام که پیش می روم برپاست
سر نیزه خون فشان به راه من
وین راه یگانه راه بی برگشت
ره می سپریم همره امید
آگاه ز رنج و آشنا با درد
یک مرد اگر به خاک می افتد
بر می خیزد به جای او صد مرد
این است که کاروان نمی ماند
آری ز درون این شب تاریک
ای فردا من سوی تو می رانم
رنج است و درنگ نیست می تازم
مرگ است و شکست نیست می دانم
آبستن فتح ماست این پیکار
می دانمت ای سپیده نزدیک
ای چشمه تابنک جان افروز
کز این شب شوم بخت بد فرجام
بر می ایی شکفته و پیروز
وز آمدن تو زندگی خندان
می ایی و بر لب تو صد لبخند
می ایی و در دل تو صد امید
می ایی و از فروغ شادی ها
تابنده به دامن تو صد خورشید
وز بهر تو بازگشته صد آغوش
در سینه گرم توست ای فردا
درمان امیدهای غم فرسود
در دامن پاک توست ای فردا
پایان شکنجه های خون آلود
ای فردا ای امید بی نیرنگ
¤¤¤از: « هوشنگ ابتهاج »¤¤¤
درنتیجه ازهمین موضوع پی میبریم که دنیا به یک اتحادفکری رسیده است اتحادی که در آن همگان با تمامی افکار ودیدگاهای متنوع ومختلف حتی در رشته های مختلف فکر واندیشه با همه ی تضادهایئی که ممکن است در رشته ای با درشته ی دیگر باشد دراین نقطه ودراین مکان توافق فکری درستی را حاصل میگردد که همگان پذیرای آن هستند وانسانها میتوانند با دانش آنبطور یکسان ومتفق وهمسان فکرکرده وعمل نمیاید ودیگر هیچ چیزی ازجمله رنگ پوست ونوع آئین قادر نیست تفاوتی بین آدمیان قائل شده تبعیض ها وناحقی هایی به نوع بشر روا ساخته ودرنوع برخودجمعی با یکیدیگر اثر مخالف بگذارد چرا که همه دراین قانون به یکش چشم نگاه میشوند واز کودک تا پیرمردی درجهان حق وحقوق مناسب خود را بهره مند است باآنان را البته این قانونی ست جهانی که بسیار پیش ازاین می بایست در دنیای انسانی ما درک وازسوی تمام ممالک پذیرفته میشد, چراکه خداوند که خود رنگ پوست وتفاوت های بسیاری را در انسان وطبیعت آفریده است ولی هرگز فرقی بین انسان سیاه وسفید ومتفاوت خود قائل نبوده است وهرگز انسانها را براساس نوع کشور وطبقه کشوری ومرزها وقانونهای آنان نگاه نکرده و نمیکند و بشر این خلقت زیبا وحتی قدرتمند خود را یک بیک در همان جایگاهی قرار میدهد که بعنوان بهترین خلقت خود در « مقام شایسته ی انسانی» خود جایگاهی داشته وبا هر یک بشر با دیگری یکسان است وتفاوتی بین انسانها وبندگان خود با دیگری قائل نمیشود حتی با تفاوت دین وآئین وحتی با تفاوت فکر وعمل واندیشه وخوب وبد را نیز همچنان بنده خود میداند وهرکه باو نیاز داشته باشد صدایش را نیز خواهد شنمید وهمین در قانون بشر نیز به همین شکل است یعنی فرقی نمیکند که چه کسی با چه موقعیتی درچه جایگاهی باشد خطاکار ترین یا پاکدامن ترین زمانی که به قانون نیازمند شود براساس « قانون حقوق بشر» همگات ملزم به جوابگوئی باو هستند در سراسر دنیا از طریق تمامی ممالک دنیا.والبته قوانینی چون قانون بشر از قوانین تازه نوشته شده وجدید نیز نیستندو سالهاست درممالک دنیا ازآن بهره گیری شده ومیشود وهمانگونه که گفته شد هرروز به بهتر کردن این قوانین تلاش شده است تا همپای دنیا پیشرفت کرده وجوابگوی نیاز ممالک دنیا ومردمان آن باشد باتوجه براین در بسیاری از جاها هنوز میبینیم که اختلاف نظرهائی مشهود است ودرجریان که اگر درست به ریشه یابی بپردازیم در مییابیم که چنانچه قانون بشر را بدرستی اعمل میکردند مشکلی پیش نمی آمد واختلاف نظری وجود نداشت وهمواره مخالفتهاست که تولید اشکال میکند مخالفتهائی که ریشه وپایه ی درستی ندارد اما همانگونه که در دنیای ساده ی شهری خود شاهد هستیم بسیار ناحقی ها واختلاف نظرات موجود را میبینیم که تماما بر اساس اندیشه های نادرست پایه ریزی شده است وتولید کننده ی اختلافات روزانه ی مردمی در جهان میشود وتماما نیز ناشی نااگاهی آدمیان است که قادر نیستند با دیدگاهی درست اندیشه های همکانی را جذب ودرک کنند .
¤¤¤ دست میکشم... سروده ی فرزانه شیدا ¤¤¤
دست بر شیشه میکشم
در پاک کردن ,بخار آغشته از تنفس هوا
بی انکه آنسوی پنجره ,
نگاه را بدنیائی آشنا کنم
که رنگ رنگ زندگی را
رنگین نموده است
بی آنکه در خاطرم باشد
نگاه مظلوم کودک تنهائی را
غم مشهود نگاه زن
خشم خسته ی مرد روزگار ...
و کسالت اندوهبارِ پیرمردی درک نشده را
...
دست میکشم برتن سرد پنجره
در زدودن اشک نگاه او
در بخار اندوهی که، از سرمای بیرون
گلایه ها میکند
آنگاه که دستهای نوازش
فراموش شده از« آدمی»
تنهائی را, آغوش می کشاید ...
... دست میکشم بر پنجره.....
¤¤¤ فرزانه شیدا/1388/اُسلُو -نروژ ¤¤¤
درواقع آنچه همواره وهمیشه در جامعه ای مردم را بیکدیگر بیشتر نزدیک میکند اندیشه های همگانی متحدی ست که نظام اجتماعی بر آن استوار میگردد وبدین وسیله حتی نظام سیاسی آن کشور را نیز تحت سلطه ی خود در میآورد لذا برای اینکه زندگی دریک محیط اجتماعی بر همگان ساده باشد تنها راه هماهنگ شدن با نطام فکری آن جامعه است واینکه اشنا به نوع بینش آن جامعه باشیم وبا طر ز فکر ودیدگاههای ان جامعه آشنا شویم وهمانگونه که بارها شنیده ایم در ضر بالامثلها همرنگ جماعت شدن یکی از چیزهائی ست که مداوم آزان صحیت میکنند واینکه برخلاف جهت آب نمیتوان شنا نمود ودرجائی که همه برای مثال یک یونیفورم متحد را استفاده میکنند شما نمیتوانید با لباسی که در جشن هالووین یا بالماسکه استفاده میشود وارد ایناجتماع شده توقهع داشته باشید که پذیرفته شده و.دیگرامم از تمسخر شما دست بگشند چراکه آن جامعه خواستار یونیفورم مخصوص خود است دریت مانند ارتش که همه سربازان ونظامیان لباس خاص مرتبه ودرجه ی خود را دارند وحال اگر سربازی وسرهنگی با رکابی وپیژامه به میان آنان رفته رژه برود یا اورا دیوانه میپندارند یااینکه به تمسسخر او مینشینند درنتیجه حتی برای اینکه شما تفکری جدید را نیز به جامعه ای بدهید می بایست پایه ریزی برنامه ریزی پیش بینی شده و دراز مدتی را در نظر گرفته باشید تا قادر باشید کل جامعه را با انواع تفکر واندیشه بخود مجذوب یا بااندیشه خود موافق کنید واینکه بناگاه به میدان شهر رفته واعلام بداریم ازفردا بجای اینکه دست وصورت را با صابون بشورید با مایه ظرفشوئی بشورید چراکه مایع ظرفشوئی جدید به درد دست وصورتم میخورد چیزی نیست که بلافاصله از عوام با تفکر متفاوت بدون اینکه دنباله ی آنرا بگیرند واز صحت آن مطلع ومطمئن شوند پذیرفته شود .
¤¤¤ صدسال بودن....از فرزانه شیدا¤¤¤
درون سینه ام همواره میمیرم
وگاهی خشم دل آنگونه پر آتش درونم را
به خاکستر کشد در تیره شبهای غم واندوه
که غم افسرده سر را ,
درگریبان میبرد تا درنگاه خویش
نگاهم را , نبیند درنکوهش های پر یأسی
که دران نقش « بودن» همچو« مردن»
آنچنان یکسان وبی معناست ,
که فرقی هم ندارد, درغمی بودن
و یا در شادی یک لحظه سر کردن
بخوانم , نام « هستی» را
بنام «زندکی کردن» دراین دنیا...
بسی افسوس
که دنیا پیش پای چشم من ,
بس میدود تند وشتابان درره تندی
که گر آبی شوم پرموج وپر طاقت
توانم نیست
شتابان تر روان گردم با سوی آن بلندی ها ...
که حتی چشمه ی جوشان «بودن» نیز
به سربالائی رفتن,
ندارت قدرتی هرگز بدنیائی!
ولی باید روان باشم
نه چون آبی روان درجویبار هستی بودن
نه چون چشمه
ولی دراندرون در یک زلال پاک وشفافی
که روسوی بلندی ها به گامی محکم وقاطع
توان رفتنم باشد
وهر اندیشه را یارای خود سازم که در رفتن
طنابی گردد از بهر مدد حتی
که گاهی او کشد دل را به آن بالا...
به ان بالاترین اندیشه موعود بودن ها
که هست وبوده وچشمان بسیاری
توان دیدن آنرا ندارد باز
مگر برخیزد وراهی شود تا قله ی آن کوه
بسوی روشنی های دل وفکری
که درآن عاقبت جز قدرت وحکم خدواندی
دگر چیزی نمی یابی
وراه دیگری هرگز دنیابی باز...
جهان درسرعتی همواره در راه است
ولی همواره وهمواره تا پای خدا
هر راه رفتن را, توان رفتن این آدمی ست بوده است
هرآنجا هم رسم یکروز
هرانجا هم رسی یکروز
دراخر نور رزیبای خداوندیست
که از روز ازل با آدمی میگفت
بسوی من شتابان باش
که در راهت , بجز من چیز دیگر را نخواهی یافت
مگر آنکه
توهم تکّ رهروی راه خطا باشی
که شیطان انتظارت را کشد دراخر راه رسیدن ها
ولی انسان شتابان باش
کگه عمر آدمی همواره کوتاه است
وگر صدسال هم عمر تنت باشد
توآن اندیشه را صدساله کن درروز« بودن ها ».
¤¤¤ صدسال بودن....از فرزانه شیدا¤¤¤
جنگ افکار همیشه بوده وهست وخواهد بود . اما همواره نیز هستند آنانی که بخوبی با اندیشه های نو وقوی ومنطقی پیروز میشوند ودیگران بناچار درمقابل آنان سر فرود آورده مجبور به پذیرفتن آنان میشوند چراکه منطقی قوی تر را دردست ندارند که قادر باشند با آن برعلیه ایده های نو افکار دست وتفکر واندیشه ی والائی ایستادگی کنند واین حسادتها وکمبودهای فکری ست که همواره اندیشمندان وبزرگان وانسانهای فرهیخته وصاحب علمی را ازار میدهد تاروزی فرارسد که بگویند ایکاش زودتر اورا میشناخیتم ایکاش ازاول دریافته بودیم زبان گویایافکار وقلم واندیشه ی اورا وبسی تاسف که همواره دیر در می یابند وهمیشه جز «افسوس »هیچ برای گفتن ندارند :
¤¤¤ اگر.... سروده ی پوریا فرهمند ¤¤¤
اگر تمام آن همه را دیدیم و شنیدیم
اگـر لب فـرو بستیم و نفس هم برنیاوردیم
اگر دست و دل زخمی از این همه نگفته و درشت شنیده ؛
بـی زخمه ماند
و حرفی ؛ سخنی ؛ کلامی و سلامی نگفتیم
گمان مبر ؛ که آن همه درست بود و قبول داشتیم
که قبول داشتن و نداشتن ما ؛
گره ای از کار فرو بسته نمی گشاید
تنها ، حرمت گذاشتیم
خون دل خوردیم
و سینه را از آهی پر از خون انباشتیم
تا شاید یک روز ؛ یک موسم
که می دانیم خیلی هم دور نیست
از دست و دلی که نارفیق بود ؛ بگوییم
بگوییم که می توان مثل هیچکس نبود و باشیم .
اشعار این شاعر جوان وارجمند:
سروده ی شاعر: پوریا فرهمند
¤¤¤ ثبت شده در کانون شاعران معاصر ایران می باشد ¤¤¤
لذا برای اینکه همواره قادر باشیم با دنیای همگان در یک سطح درست همراه شویم می بایست اول چگونگی تفکر ان جامعه را دریابیم وسپس خودرا بگونه ای با آنان هماهنگ کنیم که اگر ایده ونظر وفکر واندیشه ای نوین وجدید نیز برای آنان داریم قادر باشیم به روشی درست وبا پایه ریزی محکم واعتماد بنفس انرا به جامعه بدهیم بی انکه کل جامعه را نسبت بخود شورانیده وباعث شویم حتی بدون خواندن وشنیده شدن محکوم گردیم . *- افکار عمومی جایگاه آدمها را مشخص می کنند نه بر تخت نشینان . ارد بزرگ درنتیجه این مردم هستند که قادرند اندیشه یت فکری را به سرانجام رسانیده وقبول یا رد کنند ودولت یک کشور نیز به تنهائی بدون حمایت جامعه قادر نیست که قانون یا حرکت یا اندیشه ای را به مردم بدهد مگر آنکه پیشاپیش اذهان عمومی را با عملکرد خود ونتیجه ی آن آشنا کرده باشد.*ـ دیدگاه خوب مردم ، بهترین پشتیبان برگزیدگان است . ارد بزرگلدا اگر میخوایهم که افکار واندیشه ما در جامعه وجوامعی پذیرفته شود میبایت افکار عمومی را با نحوهی عملکرد خود شانا سازیم وپیش ازاینکه ایده واندیشه ای را بیرون داده دراختیار عوام بگذاریم نمونه هائی ازکارهای خوئدد را دراختیار ایشان قرار دهیم ومنتظر اظهار نظر ایشان بمانیم ودرعین حال امادگی اینرا نیز داشته باشیم که هرسوالی را بهرشکلی پرسیده شود قادر باشیم جوابگو باشیم .
¤¤¤ مّی رنگین /شاعر: « فربود شکوهی » ¤¤¤
بیا تا مهر انگیزیم و تخم کین براندازیم
سری در گوش هم آریم و نجوایی دراندازیم
ز جام دوستی خواهیم شهد نوش آسایش
به یاد آن می رنگین، خمارش در سر اندازیم
غریو بلبلان بشنو ز شاخ دوستی ای جان
سرود عشق را مستانه بر بام و در اندازیم
به باغ دوستی ما ،خزان کی آشنا گردد
سپند کینه را چون ما درون مجمر اندازیم
سر و قدی چنین دلکش تو گویی چشم بردوزم
بیا واعظ تو عاشق شو که دل بر دلبر اندازیم
فساد چرخ دون پرور که ویران میکند یکسر
چه باک آخر که ما او را چو خار از بن براندازیم
چو آمد نام حق از در ، گریزد اهرمن آخر
بیا کاین جنگ بی حاصل به پیش داور اندازیم
به دریا رفته میداند مصیبتهای توفان را
چه غم ما را که صد توفان ز صد منزل براندازیم
دوام عمر یاران را بخواه از لطف حق جلوه
که بهتر زین نمیدانیم تا خوش درسراندازیم
به یک جو هم نمیارزد سخنور در دیار ما
همان بهتر که ما خود را به ملکی دیگر اندازیم
¤¤¤ شاعر: « فربود شکوهی » ¤¤¤
همواره هرعملی هرحرفی هرحرکتی روزی باید جوابگوی خود باشد . برای مثال همین کتاب بعد سوم نیز روزی ممکن است هزار ویک سوال را برای من به همراه داشته باشد وباید قادر باشم منبع ومنابعی را که از آن استفاده میکنم دراختیار کسانی قرار دهم که نیازمند دانستن آن هسستند وبرهمین اساس همواره از منابع شناخته شده ای استفاده میکنم که درصورت نیاز بتوانم نشان دهم که هرچه از هرکجا برداشت شده پایه واساس ثابت خود را دارد وبر اساس افکاری ثبت نشده یا ناشناس نیست بلکه جنبه ای قوی تر ازاین را دارد که قادر است در اذهان جاشده وپذیرفته شود استفاده از شاعرین شناخته شده یکی ازاین منابع است که همگان زمانی که لازمک باشد میتوانند تحقیق کرده ومطمئن شوند که فلان اثر شاعری چون « هوشنگ ابتهاج »که از شعراو درهمین متن نیز استفاده شده است براستی اثر « هوشنگ ابتهاج »بوده است ونظر وفکر واندیشه ی اوست واشعارمنهم که چه از قدیم دردیوانم بوده وهست وچه هم اکنون اگر سرودهی جدید از اشعارم را استفاده کنم منبعی دارم که نماینده این باشد که این اشعار متعلق بمن است وافکار پشت این اشعار نیز متعلق بخود من میباشد .البته من نیز تمامی اشعار ومطالب خو د را ازجمله متنهای نوشته شده از دیگر نویسندگان وشعر ومطالبی درخصوص فرگردها را براساس همان فرگرد نوشته ویا ازمنابع معتبری برداشت میکنم بوا ذکر نام ارائه میدهم و با درنظر گرفتن اینکه درنتیجه وجمع بندی به چه مطلبی خواهم رسید ازنتیجه تحقیقات وپژوهش خود متن را به پایان میبرم در زمینه اندیشه وفکر وافکار انسانها نیز همواره باید منابعی باشد تا مردم قادر باشند بوسیله ی آن بر علم خود بیافزایند وچه بهتر که آنچه لازمه زندگی انسانهاست در کتب ورسانه ها واینترنت براحتی قابل دسترسی باشد که این امگان امروزه با اینترنت وکتابهای اینترنتی بسیار راحت تر دراختیار عموم قرار میگیرد واین جای خوشبختی دارد که مردم قادر باشند بر اندیشه های نوین دست یافته با آن آشنا شده وافکار عمومی نیز درسطح جهانی همزمان باهم پیشرفت کند تا انسانها همگام با هم وبا اندیشه های یکشان ویا شبیه یا موافق با یدکدیگر کمتر ازهم بدور افتاده بهتر قادر بدرک یگدیگر وهمچنین درک جهان امروزی با تمامی قوانیت درتمامی جوامع باشندچراکه هرچه بیشتر از دیگر جوامع نیز بداینم میتوانیم نکته های خوب را از آداب وروسم ونحوه ی فکری آنان برداشته کرده بر بهتر کردن افکار واندیشه خود از آن سودی مثبت گرفته ولااقل دردرک یکدیگر کمتر دچاز تفاوتهای فکری عظیمی باشیم که انسان وجامعه ای را بطور کل از دیگر انسانها جدا کرده وقبول کنیم که دنیای آنان بسیار باما وافکار ما تفاوت دارد درست مثل اینکه بخواهیم مردمانی را که هنوز درداخل جنگلها در دوردست ترین مکان از جامعه های کنونی درک کنیم که چرا هنوز با نیزه به شکار میروند وفندک برای آنان عین وسیله ای جادوئی از سوی خدایان است ودربسیاری ازافکار نیز گاه درهمین جامعه ی خود با افکاری روبرو میشویم که کمیتی ازهمین مردمان ندارد وبسی جای تاسف دارد که اسنام ببیند درجامعه شهری هنوز بسیار مطلبی ست که مردم نمیدانند وهنوز بسیاری از اخبار را نشنیده اند وهنوز بدرستی از پیشرفتهای جهانی اطلاع ندارند.
بزرگان واندیشمندان وفیلسوفان و...جهان میدانند که هرگز انسانی توان اینرا نخواهد داشت که خود راتبه جایگاه نوین وارزشمندی برساند مگراندیشه یخویش را پرورش داده واندیشه های همکانی را نیز به سطحی برساند که همگانن متفق الفکر با روشنفکری وجهان بینی قادر به دیدن ودرک دنیا وجهان خود باشند تا عدل وحق وانصاف ودرستی ونیکوئی وپاکی ودرعین حال انسانیت معنای واقعی خود را درجهان پیدا کند با اندیشه های عمیق وپر معنائی که بر زندگی معنای زنده بودن را روشنی بخشیده به آن قدرت زیستنی در صلح وارامش را به همگان ارزانی داردوچه زیباست اگر این فکر واینگونهاندیشه در نهاد وذهن وفکر تمامی آدمیان ریشه گرفته به نتیجه ای مثبت برسد که دران تمامی دستها در دست هم باشند وتمامی افکار قادر به درک شدن وتمامی اعمال به نکوئی ودراه مثبت درخیر وپیشرفت آدمی وجهان.
*- افکار عمومی جایگاه آدمها را مشخص می کنند نه بر تخت نشینان . ارد بزرگ
*ـ دیدگاه خوب مردم ، بهترین پشتیبان برگزیدگان است . ارد بزرگ
*- خود را برای پیشرفت مردم ارزانی دار تا مردم پشتیبان تو باشند . ارد بزرگ
¤¤¤ پایان فرگرد اندیشه ی همگانی ¤¤¤
¤¤¤ به قلم : فرزانه شیدا ¤¤¤
برگرفته از :
http://b4armannameh.blogspot.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.