سخنان حکیمانه
ثورو ويک : زندگيت هرچه باشد با آن روبرو شو و آن را در آغوش گير ، از آن دوري مکن و به نامهاي سخت و درشتش مخوان .زندگي آنقدر بد نيست که توهستي
تذکره الاولياء : کاش ميدانستم چه کسي مرا غيبت مي کند؟ چه کسي مرا دشمن مي دارد؟ و که بد مي گويد؟ تا او را سيم و زر فرستادمي که چون کار من مي کند از مال من نيز خرج کند
بزرگمهر : بيهوده گوي در نظر هيچ کس قدر ندارد .
اُرد بزرگ : آدم هاي بزرگ به خوشي هاي کوتاه هنگام تن نمي دهند .
توماس ولف : در دنيا هيچ منظره اي جالب تر از زني که مشغول پختن غذا براي مرد محبوب خويش است وجود ندارد .
پاتريک هنري : يا به من آزادي بدهيد يا مرگ.
فردريش نيچه :بشر به دليل خواست " قدرت " به دنبال شناخت است نه به دليل تشنگي عقل ناب.
شوپنهاور: موسيقي اي اصيل است که در وراي خود بيانگر ايده اي باشد.
پرل بيلي : آنچه اين جهان واقعاً بدان نياز دارد محبت بيشتر و كاغذبازي كمتر است.
اُرد بزرگ : آدم هاي بزرگ و انديشمند ، بسيار اشک مي ريزند .
پنتاگوراس : در ميان آتش و زنها افتادن هر دو يکي است.
جبران خليل جبران : مبادا او که داراي اشتياق و نيرويي فراوان است ، به کم شوق طعنه زند که : "چرا تو تا اين حد خمود و ديررسي؟! " .
زيرا ، اي سوته دل ! فرد صالح هرگز از عريان و لخت نمي پرسد " لباست کو؟! " و از بي پناه سوال نمي کند " خانه ات کجاست ؟! " .
تورو : تا کنون رفيقي پيدا نکرده ام که به اندازه تنهايي قابل رفاقت باشد .
اُرد بزرگ : آدم هاي ماندگار به چيزي جز آرمان نمي انديشند .
تئودور روزوست : در هر جا که هستيد و با هر چه که در اختيار داريد کاري بکنيد.
بزرگمهر : بد نژادان و بدگوهران خطاکار را بايد از درگاه خويش براند تا نيکان از گزندشان در امان بمانند .
ارد بزرگ : آدم هاي پاک نهاد درهاي وجودشان را پس از ناسپاسي مي بندند نه پيش از آن .
فردريش نيچه :بشر را مشتاق زندگي ساده و همراه با رياکاري اخلاق گرايانه مي بينم.
پائولو کوئيلو : در جواني آنگاه که رؤياهايمان با تمام قدرت درما شعله ورند خيلي شجاعيم ولي هنوز راه مبارزه را نمي دانيم، وقتي پس از زحمات فراوان مبارزه را مي آموزيم ديگر شجاعت آن را نداريم.
تناجيو : وقتي در زندگي به داشتني هاي خود فکر مي کنيم خود را خوشبخت و زماني که به نداشته مي انديشيم خود را بدبخت حس مي کنيم . پس خوشبختي ما در تصور خود ماست .
جبران خليل جبران : چه ناچيز است زندگي كسي كه با دست هايش چهره خويش را از جهان جدا ساخته و چيزي نمي بيند، جز خطوط باريك انگشتانش را .
نادر شاه افشار :کيست که نداند مردان بزرگ از درون کاخهاي فرو ريخته به قصد انتقام بيرون مي آيند انتقام از خراب کننده و نداي از درونم مي گفت برخيز ايران تو را فراخوانده است و برخواستم .
شوپنهاور :اگر با شخص مباحثه کنيم و تمام قدرت استدلال و بيان خود را به کار اندازيم چقدر تلخ و خشمگين خواهيم شد وقتي که بفهميم طرف نمي خواهد بفهمد و ما با اراده او سر و کار داريم. از اينجاست که منطق بي فايده است.
ارد بزرگ : آدم هاي آرمانگرا هنگاميکه به نادرست بودن آرزويي پي مي برند بر ادامه آن پافشاري نمي کنند يورتن : ديوانگي محض است که کسي براي آنکه ثروتمند بميرد ، زندگي خود را چون فقرا و بيچارگان به سر آورد .
فردريش نيچه :با ديگران بودن آلودگي مي آورد.
توماس براس : ميان انسان و شرافت رشته باريکي وجود دارد و اسم آن قول است .
اُرد بزرگ : آدمياني که با ديگران رو راست نيستند با خود نيز بدين گونه اند .
تنسون : خود را بشناس و بر روح خويش فرمانروايي کن . در اين صورت مي تواني اميدوار باشي که روزي مقتدر و سعادتمند خواهي شد .
بزرگمهر : بيدارترين ، هشيارترين ، و پسنديده ترين کسان ، داناي سالخورده اي باشد که دانش به تجربت آموخته است .
اُرد بزرگ : آب و هوا ، بر جهان بيني ، پبوندهاي توده و انديشه ما تاثيرگذار است .
سارتو : انسان همان جايى است كه تصميم مى گيرد باشد.
اُرد بزرگ : آرمان و خواسته خود را در گفتگوهاي روزانه بررسي کنيد اگر در آن پيشرفتي نمي بينيد نيازي بر انجام آن نيز نخواهد بود .
پلو تارك : ستون تمدن , كتاب و مطبوعات است.
پل نيسن: اگر در دل شوق و عشق داري از زندگي خود بهره بسيار به دست آر چون عشق همواره آدمي را به سوي کمال راه مي نمايد.
فردريش نيچه :بشر براي فرار از خدا طبيعت را عامل همه چيز مي داند و قانوني در طبيعت در کار نيست بلکه پديده هاي طبيعي به دليل قدرت به وجود مي آيند.
شان فور : اغلب مردم نيمي از عمر را صرف بدبخت نمودن نيم ديگر مي نمايند .
اُرد بزرگ : آرمان و انگيزه هويدا ، ويژگي آدم کارآمد است .
تراين وادارلز : روزنامه ها دائرةالمعارف هاي زندگي جهانند . همه چيز را از چهار گوشه جهان بريا ما نقل مي کنند .
اُرد بزرگ : آن گاه که سنگ خويشتن را به سينه مي زنيم نبايد اميد داشته باشيم همگان فرمانبردار ما باشند .
بزرگمهر : براي آدمي دشمن دانا از دوست نادان بهتر است .
يک دهقان آفريقايي : هيئت هاي مسيحي وقتيکه به سرزمين ما آمدند داراي آيين مقدس بودند و ما صاحب زمين بوديم ، اکنون آنها مالک زمين هستند و ما داراي آيين مقدس .
جبران خليل جبران : اندوه و نشاط همواره دوشادوش هم سفر کنند و در آن هنگام که يکي بر سفره ي شما نشسته است ، ديگري در رختخوابتان آرميده باشد.شما پيوسته چون ترازوييد بي تکليف در ميانه اندوه و نشاط
ارد بزرگ : آن گاه که شب فرا رسيد و همه پديدگان فرو خُفتند ابردرياها به پا مي خيزند، آيا تو هم بر مي خيزي ؟
فردريش نيچه :بشر امروز در پرستش بتان مي زيد بتان عرصهء اخلاق بتان گستره سياست بتان عرصه فلسفه.خداياني کاملا" باطل که خود آنها را بر ساخته آنگاه پرستيده اند.از اين روي از راه
تئودور وزد : در هر کجا که هستيد و با هر چه که در اختيار داريد کاري بکنيد .
ارد بزرگ : آن گاه که نمي دانم چه مي گويم ، جز راستي چيزي بر زبانم جاري نيست .
نادر شاه افشار : ميدان جنگ مي تواند ميدان دوستي نيز باشد اگر نيروهاي دو طرف ميدان به حقوق خويش اکتفا کنند .
توماس کارلايل : بشر ، حيوان بکار برنده ابزار است . در هيچ نقطه اي او را بدون ابزار نمي توان يافت . با نداشتن ابزار در حکم هيچ است و با داشتن آن همه چيز .
تاگور : زندگي حتي با عشق گم شده نيز شيرين تر از زندگي بي عشق است .
ارد بزرگ : آسودگي آدمي ، به گنج و دينار نيست که به خرد است و روشن بيني .
تي .اس.اليوت : هرکس نبوغي دارد ، اما اغلب فقط براي چند دقيقه
اُرد بزرگ : آسيب ديده هميشه درهاي روياهايش کوچک و کوچکتر مي شود ، مگر با اميد که شرايط ما را دگرگون مي سازد .
جبران خليل جبران : بسياري از دين ها به شيشه پنجره مي مانند.راستي را از پس آنها مي بينيم، اما خود، ما را از راستي جدا مي كنند .
سنت بور : تنها به قصد دست يافتن به امور محال است که بشر مي تواند به بالاترين حد امور ممکن دست يابد.
تذکره الاولياء : کاش ميدانستم چه کسي مرا غيبت مي کند؟ چه کسي مرا دشمن مي دارد؟ و که بد مي گويد؟ تا او را سيم و زر فرستادمي که چون کار من مي کند از مال من نيز خرج کند
بزرگمهر : بيهوده گوي در نظر هيچ کس قدر ندارد .
اُرد بزرگ : آدم هاي بزرگ به خوشي هاي کوتاه هنگام تن نمي دهند .
توماس ولف : در دنيا هيچ منظره اي جالب تر از زني که مشغول پختن غذا براي مرد محبوب خويش است وجود ندارد .
پاتريک هنري : يا به من آزادي بدهيد يا مرگ.
فردريش نيچه :بشر به دليل خواست " قدرت " به دنبال شناخت است نه به دليل تشنگي عقل ناب.
شوپنهاور: موسيقي اي اصيل است که در وراي خود بيانگر ايده اي باشد.
پرل بيلي : آنچه اين جهان واقعاً بدان نياز دارد محبت بيشتر و كاغذبازي كمتر است.
اُرد بزرگ : آدم هاي بزرگ و انديشمند ، بسيار اشک مي ريزند .
پنتاگوراس : در ميان آتش و زنها افتادن هر دو يکي است.
جبران خليل جبران : مبادا او که داراي اشتياق و نيرويي فراوان است ، به کم شوق طعنه زند که : "چرا تو تا اين حد خمود و ديررسي؟! " .
زيرا ، اي سوته دل ! فرد صالح هرگز از عريان و لخت نمي پرسد " لباست کو؟! " و از بي پناه سوال نمي کند " خانه ات کجاست ؟! " .
تورو : تا کنون رفيقي پيدا نکرده ام که به اندازه تنهايي قابل رفاقت باشد .
اُرد بزرگ : آدم هاي ماندگار به چيزي جز آرمان نمي انديشند .
تئودور روزوست : در هر جا که هستيد و با هر چه که در اختيار داريد کاري بکنيد.
بزرگمهر : بد نژادان و بدگوهران خطاکار را بايد از درگاه خويش براند تا نيکان از گزندشان در امان بمانند .
ارد بزرگ : آدم هاي پاک نهاد درهاي وجودشان را پس از ناسپاسي مي بندند نه پيش از آن .
فردريش نيچه :بشر را مشتاق زندگي ساده و همراه با رياکاري اخلاق گرايانه مي بينم.
پائولو کوئيلو : در جواني آنگاه که رؤياهايمان با تمام قدرت درما شعله ورند خيلي شجاعيم ولي هنوز راه مبارزه را نمي دانيم، وقتي پس از زحمات فراوان مبارزه را مي آموزيم ديگر شجاعت آن را نداريم.
تناجيو : وقتي در زندگي به داشتني هاي خود فکر مي کنيم خود را خوشبخت و زماني که به نداشته مي انديشيم خود را بدبخت حس مي کنيم . پس خوشبختي ما در تصور خود ماست .
جبران خليل جبران : چه ناچيز است زندگي كسي كه با دست هايش چهره خويش را از جهان جدا ساخته و چيزي نمي بيند، جز خطوط باريك انگشتانش را .
نادر شاه افشار :کيست که نداند مردان بزرگ از درون کاخهاي فرو ريخته به قصد انتقام بيرون مي آيند انتقام از خراب کننده و نداي از درونم مي گفت برخيز ايران تو را فراخوانده است و برخواستم .
شوپنهاور :اگر با شخص مباحثه کنيم و تمام قدرت استدلال و بيان خود را به کار اندازيم چقدر تلخ و خشمگين خواهيم شد وقتي که بفهميم طرف نمي خواهد بفهمد و ما با اراده او سر و کار داريم. از اينجاست که منطق بي فايده است.
ارد بزرگ : آدم هاي آرمانگرا هنگاميکه به نادرست بودن آرزويي پي مي برند بر ادامه آن پافشاري نمي کنند يورتن : ديوانگي محض است که کسي براي آنکه ثروتمند بميرد ، زندگي خود را چون فقرا و بيچارگان به سر آورد .
فردريش نيچه :با ديگران بودن آلودگي مي آورد.
توماس براس : ميان انسان و شرافت رشته باريکي وجود دارد و اسم آن قول است .
اُرد بزرگ : آدمياني که با ديگران رو راست نيستند با خود نيز بدين گونه اند .
تنسون : خود را بشناس و بر روح خويش فرمانروايي کن . در اين صورت مي تواني اميدوار باشي که روزي مقتدر و سعادتمند خواهي شد .
بزرگمهر : بيدارترين ، هشيارترين ، و پسنديده ترين کسان ، داناي سالخورده اي باشد که دانش به تجربت آموخته است .
اُرد بزرگ : آب و هوا ، بر جهان بيني ، پبوندهاي توده و انديشه ما تاثيرگذار است .
سارتو : انسان همان جايى است كه تصميم مى گيرد باشد.
اُرد بزرگ : آرمان و خواسته خود را در گفتگوهاي روزانه بررسي کنيد اگر در آن پيشرفتي نمي بينيد نيازي بر انجام آن نيز نخواهد بود .
پلو تارك : ستون تمدن , كتاب و مطبوعات است.
پل نيسن: اگر در دل شوق و عشق داري از زندگي خود بهره بسيار به دست آر چون عشق همواره آدمي را به سوي کمال راه مي نمايد.
فردريش نيچه :بشر براي فرار از خدا طبيعت را عامل همه چيز مي داند و قانوني در طبيعت در کار نيست بلکه پديده هاي طبيعي به دليل قدرت به وجود مي آيند.
شان فور : اغلب مردم نيمي از عمر را صرف بدبخت نمودن نيم ديگر مي نمايند .
اُرد بزرگ : آرمان و انگيزه هويدا ، ويژگي آدم کارآمد است .
تراين وادارلز : روزنامه ها دائرةالمعارف هاي زندگي جهانند . همه چيز را از چهار گوشه جهان بريا ما نقل مي کنند .
اُرد بزرگ : آن گاه که سنگ خويشتن را به سينه مي زنيم نبايد اميد داشته باشيم همگان فرمانبردار ما باشند .
بزرگمهر : براي آدمي دشمن دانا از دوست نادان بهتر است .
يک دهقان آفريقايي : هيئت هاي مسيحي وقتيکه به سرزمين ما آمدند داراي آيين مقدس بودند و ما صاحب زمين بوديم ، اکنون آنها مالک زمين هستند و ما داراي آيين مقدس .
جبران خليل جبران : اندوه و نشاط همواره دوشادوش هم سفر کنند و در آن هنگام که يکي بر سفره ي شما نشسته است ، ديگري در رختخوابتان آرميده باشد.شما پيوسته چون ترازوييد بي تکليف در ميانه اندوه و نشاط
ارد بزرگ : آن گاه که شب فرا رسيد و همه پديدگان فرو خُفتند ابردرياها به پا مي خيزند، آيا تو هم بر مي خيزي ؟
فردريش نيچه :بشر امروز در پرستش بتان مي زيد بتان عرصهء اخلاق بتان گستره سياست بتان عرصه فلسفه.خداياني کاملا" باطل که خود آنها را بر ساخته آنگاه پرستيده اند.از اين روي از راه
تئودور وزد : در هر کجا که هستيد و با هر چه که در اختيار داريد کاري بکنيد .
ارد بزرگ : آن گاه که نمي دانم چه مي گويم ، جز راستي چيزي بر زبانم جاري نيست .
نادر شاه افشار : ميدان جنگ مي تواند ميدان دوستي نيز باشد اگر نيروهاي دو طرف ميدان به حقوق خويش اکتفا کنند .
توماس کارلايل : بشر ، حيوان بکار برنده ابزار است . در هيچ نقطه اي او را بدون ابزار نمي توان يافت . با نداشتن ابزار در حکم هيچ است و با داشتن آن همه چيز .
تاگور : زندگي حتي با عشق گم شده نيز شيرين تر از زندگي بي عشق است .
ارد بزرگ : آسودگي آدمي ، به گنج و دينار نيست که به خرد است و روشن بيني .
تي .اس.اليوت : هرکس نبوغي دارد ، اما اغلب فقط براي چند دقيقه
اُرد بزرگ : آسيب ديده هميشه درهاي روياهايش کوچک و کوچکتر مي شود ، مگر با اميد که شرايط ما را دگرگون مي سازد .
جبران خليل جبران : بسياري از دين ها به شيشه پنجره مي مانند.راستي را از پس آنها مي بينيم، اما خود، ما را از راستي جدا مي كنند .
سنت بور : تنها به قصد دست يافتن به امور محال است که بشر مي تواند به بالاترين حد امور ممکن دست يابد.
ماخذ : http://www.etedaldaily.ir/pub/1387/Kho/27/html/page5.html
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.