سخنان حکیمانه
جبران خليل جبران : اندوه و نشاط همواره دوشادوش هم سفر کنند و در آن هنگام که يکي بر سفره ي شما نشسته است ، ديگري در رختخوابتان آرميده باشد.شما پيوسته چون ترازوييد بي تکليف در ميانه اندوه و نشاط
ارد بزرگ : آن گاه که شب فرا رسيد و همه پديدگان فرو خُفتند ابردرياها به پا مي خيزند، آيا تو هم بر مي خيزي ؟
فردريش نيچه :بشر امروز در پرستش بتان مي زيد بتان عرصهء اخلاق بتان گستره سياست بتان عرصه فلسفه.خداياني کاملا" باطل که خود آنها را بر ساخته آنگاه پرستيده اند.از اين روي از راه
تئودور وزد : در هر کجا که هستيد و با هر چه که در اختيار داريد کاري بکنيد .
ارد بزرگ : آن گاه که نمي دانم چه مي گويم ، جز راستي چيزي بر زبانم جاري نيست .
نادر شاه افشار : ميدان جنگ مي تواند ميدان دوستي نيز باشد اگر نيروهاي دو طرف ميدان به حقوق خويش اکتفا کنند .
توماس کارلايل : بشر ، حيوان بکار برنده ابزار است . در هيچ نقطه اي او را بدون ابزار نمي توان يافت . با نداشتن ابزار در حکم هيچ است و با داشتن آن همه چيز .
تاگور : زندگي حتي با عشق گم شده نيز شيرين تر از زندگي بي عشق است .
ارد بزرگ : آسودگي آدمي ، به گنج و دينار نيست که به خرد است و روشن بيني .
تي .اس.اليوت : هرکس نبوغي دارد ، اما اغلب فقط براي چند دقيقه
اُرد بزرگ : آسيب ديده هميشه درهاي روياهايش کوچک و کوچکتر مي شود ، مگر با اميد که شرايط ما را دگرگون مي سازد .
جبران خليل جبران : بسياري از دين ها به شيشه پنجره مي مانند.راستي را از پس آنها مي بينيم، اما خود، ما را از راستي جدا مي كنند .
سنت بور : تنها به قصد دست يافتن به امور محال است که بشر مي تواند به بالاترين حد امور ممکن دست يابد.
مولير : هر قدر کسي را بيشتر دوست داشته باشيد کمتر مغرورش کنيد.
اُرد بزرگ : فزون خواهي براي داشته هاي ما زيانبار است .
ل - کارو :در جواني دوست نداشتن علامت بدي است . روح سالم هميشه يکنفر دوست را که لايق باشد ملاقات خواهد کرد .
لئوپول : اگر از طبقه بالا زن بگيريد، بهجاي خويشاوند ارباب خواهيد داشت.
اُرد بزرگ : فرمانروا با انديشه وزيران توانمند خويش فرمانروايي مي کند .
جبران خليل جبران : شما را اگر توان نباشد که کار خود به عشق در آميزيد و پيوسته بار وظيفه اي را بي رغبت به دوش مي کشيد ، زنهار دست از کار بشوييد و بر آستان معبدي نشينيد و از آنان که به شادي ، تلاش کنند صدقه بستانيد.زيرا آنکه بي ميل ، خميري در تنور نهد ، نان تلخي واستاند که انسان را تنها نيمه سير کند ، و آنکه انگور به اکراه فشارد ، شراب را عساره اي مسموم سازد ، و آنکه حتي به زيبايي آواز فرشتگان نغمه ساز کند ، چون به آواز خويش عشق نمي ورزد ، تنها مي تواند گوش انساني را بر صداي روز و نجواي شب ببندد.
ارد بزرگ : آن گاه که شب فرا رسيد و همه پديدگان فرو خُفتند ابردرياها به پا مي خيزند، آيا تو هم بر مي خيزي ؟
فردريش نيچه :بشر امروز در پرستش بتان مي زيد بتان عرصهء اخلاق بتان گستره سياست بتان عرصه فلسفه.خداياني کاملا" باطل که خود آنها را بر ساخته آنگاه پرستيده اند.از اين روي از راه
تئودور وزد : در هر کجا که هستيد و با هر چه که در اختيار داريد کاري بکنيد .
ارد بزرگ : آن گاه که نمي دانم چه مي گويم ، جز راستي چيزي بر زبانم جاري نيست .
نادر شاه افشار : ميدان جنگ مي تواند ميدان دوستي نيز باشد اگر نيروهاي دو طرف ميدان به حقوق خويش اکتفا کنند .
توماس کارلايل : بشر ، حيوان بکار برنده ابزار است . در هيچ نقطه اي او را بدون ابزار نمي توان يافت . با نداشتن ابزار در حکم هيچ است و با داشتن آن همه چيز .
تاگور : زندگي حتي با عشق گم شده نيز شيرين تر از زندگي بي عشق است .
ارد بزرگ : آسودگي آدمي ، به گنج و دينار نيست که به خرد است و روشن بيني .
تي .اس.اليوت : هرکس نبوغي دارد ، اما اغلب فقط براي چند دقيقه
اُرد بزرگ : آسيب ديده هميشه درهاي روياهايش کوچک و کوچکتر مي شود ، مگر با اميد که شرايط ما را دگرگون مي سازد .
جبران خليل جبران : بسياري از دين ها به شيشه پنجره مي مانند.راستي را از پس آنها مي بينيم، اما خود، ما را از راستي جدا مي كنند .
سنت بور : تنها به قصد دست يافتن به امور محال است که بشر مي تواند به بالاترين حد امور ممکن دست يابد.
مولير : هر قدر کسي را بيشتر دوست داشته باشيد کمتر مغرورش کنيد.
اُرد بزرگ : فزون خواهي براي داشته هاي ما زيانبار است .
ل - کارو :در جواني دوست نداشتن علامت بدي است . روح سالم هميشه يکنفر دوست را که لايق باشد ملاقات خواهد کرد .
لئوپول : اگر از طبقه بالا زن بگيريد، بهجاي خويشاوند ارباب خواهيد داشت.
اُرد بزرگ : فرمانروا با انديشه وزيران توانمند خويش فرمانروايي مي کند .
جبران خليل جبران : شما را اگر توان نباشد که کار خود به عشق در آميزيد و پيوسته بار وظيفه اي را بي رغبت به دوش مي کشيد ، زنهار دست از کار بشوييد و بر آستان معبدي نشينيد و از آنان که به شادي ، تلاش کنند صدقه بستانيد.زيرا آنکه بي ميل ، خميري در تنور نهد ، نان تلخي واستاند که انسان را تنها نيمه سير کند ، و آنکه انگور به اکراه فشارد ، شراب را عساره اي مسموم سازد ، و آنکه حتي به زيبايي آواز فرشتگان نغمه ساز کند ، چون به آواز خويش عشق نمي ورزد ، تنها مي تواند گوش انساني را بر صداي روز و نجواي شب ببندد.
پتياگور : براي تلفظ کوتاهترين کلمه "بله" يا "نه" خيلي بيشتر از يک نطق بايد فکر کرد .
فردريش نيچه :اراده يک احساس نيست بلکه شامل احساس هاي متعدد است و نمي توان آن را از انديشه جدا کرد. در عين حال اراده يک شور است و کسي که اراده مي کند به اشتباه اراده را با عمل يکي در نظر مي گيرد.
پرسليس : هرکس قادر به تملک و اراده نفس خود باشد آزادي حقيقي را به دست آورده است .
بزرگمهر : به هنگام نبرد هوشيار و نگهدار تن خويش باش . چون دشمن در برابر تو ايستاد بر آشفته مشو و تدبير نيکو کن .
ارد بزرگ : آن که در بيراهه قدم بر مي دارد آرمان خويش را گم کرده است .
اريسون سووت ماردن : ميزان بزرگي و موفقيت هر فرد بستگي به اين دارد که تا چه حد مي تواند همه نيروهاي خود را در يک کانال بريزد.
اُرد بزرگ : آنان که تيشه به ريشه بزرگان و ريش سفيدان مي زنند خود و فرزندانشان را بي پناه خواهند ساخت .
شوپنهاور: ايده هاي ازلي دريافته از تامل ناب هستند و مايه اساسي و ابدي تمام پديده هاي جهان را بازگو مي کنند. اين ايده ها متناسب با ماده اي که واسطه بازگويي آنها هستند ، جامه نقاشي ، شعر، مجسمه سازي يا موسيقي مي پوشند . تنها سرچشمه هنر معرفت بر ايده هاست و تنها هدف آن انتقال اين معرفت است.
اريسون سووت ماردن : هر عادتي در ابتدا مانند يک نخ نازک است . اما هربار که يک عمل را تکرار مي کنيم ما اين نخ را ضخيم تر مي کنيم و با تکرار عمل نهايتا اين نخ تبديل به طناب و بلندي مي شود که براي هميشه به دور فکر و عمل ما مي پيچد.
اُرد بزرگ : آنان که از رسيدن به ريشه ها هراس دارند ، در روزمرگي دست و پا مي زنند .
جبران خليل جبران : شما مي توانيد بانگ طبل را مهار کنيد و سيم هاي گيتار را باز کنيد ، ولي کداميک از فرزندان آدم خواهد توانست چکاوک را در آسمان از نوا باز دارد؟
بايگون : بدگماني ميان افکار انسان مانند خفاش در ميان پرندگان است که هميشه در سپيده دم يا به هنگام غروب که نور ظلمت بهم آميخته است بال فشاني مي کند .
آندره ژيد : من احساس مي كنم پس هستم
اُرد بزرگ : آنان که پژوهش کرده اند تنها به داشته هاي دروني خويش آشنا شده اند و اين دستآويزي بر خوار شمردن ديگران نيست ، کساني به اين رازها مي رسند بي کوچکترين پژوهشي ، آنها با کار و نگرش در ژرفاي آفريده هاي اين جهاني به بسياري از ناگفته ها پي مي برند . بزرگمهر : به نزديک خردمندان چهار چيز بر پادشاهان عيب است : ترسيدن در ميدان جنگ ، گريز از بخشندگي ، خوار داشتن راي خردمندان ، شتابزدگي و نا آرامي و بيقراري در کارها .
فردريش نيچه :اي اختر بزرگ ؛ تو را چه نبکبختي مي بود اگر نمي داشتي آناني را که روشني شان مي بخشي !
هان ! از فرزانگي خويش به تنگ آمده ام و چون زنبوري انگبين بسيار گرد کرده ؛ مرا به دستهايي نياز است که به سويم دراز شوند.
هان ! اين جام ديگر بار تهي شدن خواهد و ابرانسان ديگر بار انسان شدن.
يانيس ريتسوس : شعر، حافظه ي آينده است.
ماخذ : http://www.etedaldaily.ir/pub/1387/Kho/28/html/page5.html
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.