در كودكي مي خواستم قدرت داشته باشم تا جهان را بسازم .
وقتي نوجوان شدم تصميم به ساختن كشورم گرفتم .
در جواني اراده ساختن شهرم را كردم .
در ميانسالي به فكر خانواده خود افتادم .
و وقتي پير شدم ديدم كه فرصتي ندارم و بايد به خود مشغول شوم .
كه اگـــــــــــر ...
خـــــود را مي ساختم ......
خـانواده ؛ شهــر ؛ كشــور و جهــانم ؛ ساخته مي شد
.......................
ميدوني وقتي خدا داشت بدرقه ات مي کرد بهت چي گفت ؟
جايي که ميري مردمي داره که مي شکننت .
نکنه غصه بخوري ...
من همه جا باهاتم . تو تنها نيستي .
تو کوله بارت عشق ميزارم که بگذري ،
قلب ميزارم که جا بدي ،
اشک ميدم که همراهيت کنه ،
و مـرگ ...
که بدوني بر ميگردي پيشم .
...........................
در بیکران زندگی دو چیز افسونم می کند : آبی آسمان که می بینم و می دانم که نیست ، و خدا که نمی بینم و می دانم که هست .
..................
گاهی وقت ها از نردبان بالا می رویم تا دست های خدا را بگیریم ، غافل از اینکه خدا پائین ایستاده و نرده ها رو محکم گرفته که ما نیفتیم .
.............................
موفقیت ، یک درصد نبوغ ، 99 درصد عرق ریختن . توماس ادیسون
............................
مهم این نیست که در کجای این جهان ایستاده ایم ، مهم این است که در چه راستایی گام بر می داریم . هولمز
.....................................
سعی نکنیم بهتر یا بدنر از دیگران باشیم ، بکوشیم نسبت به خوذمان بهترین باشیم . مارکوس گداویر
.................
آن چه انسان هرگز نخواهد فهمید این است که چگونه در مقابل کسی که ما را آفریده و همه چیز ما از اوست مسوول خواهیم شد و او از ما بازخواست خواهد کرد ؟!؟!؟ . موریس مترلینگ
.........
کسی که می خواهد اشتباه دیگران را ثابت کند ، آنها را از خود دور می کند. ناپلئون هیل
..................
گاهی بی رنگی از هر رنگی زیباتر و مفیدتر است. شاتو بریان
..............
کسی که به خود اطمینان دارد به تعریف کسی احتیاج ندارد . گوستاو لوبون
....................
گاهی سکوت بیش از هر استدلالی به ما کمک می کند . منتسکیو
.............
آینده ها به نظر بزرگ جلوه میدهند اما وقتی که گذشتند میفهمیم که چقدر ناچیز بوده اند.مترلینگ
...................
------------------------
وقتی انسان دوست واقعی دارد که خودش هم دوست واقعی باشد. امرسون
.................
اگر مشکلی داری، به دلیل طرز فکر توست و تنها راهی که می توانی مشکلات را برای همیشه حل کنی، این است که طرز فکرت را تغییر دهی. وین دایر
............
آنکه زیبایی خرد را ندید ، گرفتار زیبایی آدمیان شد و بدین گونه از هر چه داشت تهی گشت . ارد بزرگ
..................
در این دنیا از دو راه می توان موفق شد ؛ یا از هوش خود و یا از نادانی دیگران . لابرویر
....................
در میان دو کس دشمنی میفکن ، که ایشان چون صلح کنند تو در میانه شرمسار باشی . سعدی
....................
درست است که خداوند روزی رسان است ولی دانه پرندگان را کنار لانه شان قرار نمی دهد – موریس مترلینگ
........................
همیشه رفتن ، رسیدن نیست ولی برای رسیدن باید رفت . در بن بست هم راه آسمان باز است . پرواز را بیاموز – شریعتی
...................
اگر تمام شب را برای از دست دادن خورشید گریه کنی ، لذت بودن ستاره ها را هم از دست می دهی
........................
جایی بنویس که هیچ کس دو بار زندگی نکرده است ، روزی دوبار به این نوشته نگاه کن !
........................................
خانه خداوند ...
شبی در خواب ديدم مرا میخوانند، راهی شدم، به دری رسيدم، به آرامی در خانه را كوبيدم
ندا آمد: درون آی
گفتم: به چه روی؟
گفت: براي آنچه نميدانی
هراسان پرسيدم: براي چو منی هم زمانی هست؟
پاسخ رسيد: تا ابديت
ترديدی نبود، خانه، خانه خداوندی بود، آری تنها اوست كه ابدی و جاويد است
پرسيدم: بار الهی چه عملي از بندگانت بيش از همه تو را به تعجب وا میدارد؟
پاسخ آمد: اينكه شما تمام كودكی خود را در آرزوی بزرگ شدن به سر میبريد و دوران پس از آن در حسرت بازگشت به كودكی میگذرانيد
اينكه شما سلامتی خود را فدای مالاندوزی میكنيد و سپس تمام دارايی خود را صرف بازيابی سلامتی مینماييد
اينكه شما به قدری نگران آيندهايد كه حال را فراموش میكنيد، در حالی كه نه حال را داريد و نه آينده را
اين كه شما طوری زندگی میكنيد كه گويی هرگز نخواهيد مرد و چنان گورهای شما را گرد و غبار فراموشی در بر میگيرد كه گويی هرگز زنده نبودهايد
سكوت كردم و انديشيدم،در خانه چنين گشوده، چه میطلبيدم؟ بلی، آموختن
. پرسيدم: چه بياموزم؟
پاسخ آمد: بياموزيد كه مجروح كردن قلب ديگران بيش از دقايقی طول نمیكشد ولی برای التيام بخشيدن آن به سالها وقت نياز است
بياموزيد كه هرگز نمیتوانيد كسی را مجبور نمایید تا شما را دوست داشته باشد، زيرا عشق و علاقه ديگران نسبت به شما آينهای از كردار و اخلاق خود شماست
بياموزيد كه هرگز خود را با ديگران مقايسه نكيند، از آنجايی كه هر يك از شما به تنهايی و بر حسب شايستگيهای خود مورد قضاوت و داوری ما قرار ميگيرد
بياموزيد كه دوستان واقعی شما كسانی هستند كه با ضعفها و نقصانهای شما آشنايند ولیکن شما را همانگونه كه هستيد و دوست دارند
بياموزيد كه داشتن چيزهاي قيمتی و نفيس به زندگی شما بها نمیدهد، بلكه آنچه با ارزش است بودن افراد بيشتر در زندگي شماست
بياموزيد كه ديگران را در برابر خطا و بیمهری كه نسبت به شما روا ميدارند مورد بخشش خود قرار دهيد و اين عمل را با ممارست در خود تقويت نماييد
بياموزيد كه كه دونفر میتوانند به چيزی يكسان نگاه كنند ولی برداشت آن دو هيچگاه يكسان نخواهد بود
بياموزيد كه در برابر خطای خود فقط به عفو و بخشش ديگران بسنده نكنید، تنها هنگامی كه مورد آمرزش وجدان خود قرار گرفتید، راضی و خشنود باشيد
بياموزيد كه توانگر كسی نيست كه بيشتر دارد بلكه آنكه خواستههای كمتری دارد
به خاطر داشته باشيد كه مردم گفتههای شما را فراموش میكنند، مردم اعمال شما را نيز از ياد خواهند برد ولی، هرگز احساس تو را نسبت به خويش از خاطر نخواهند زدود.
-----------------------
گنجشک به خدا گفت : لانه کوچکی داشتم ، آرامگاه خستیگم ، سرپناه بی کسیم بود ، طوفان تو آن را از من گرفت ... کجای دنیای تو را گرفته بودم ؟ خدا گفت : ماری در راه لانه ات بود ، تو خواب بودی باد را گفتم لانه ات را واژگون کند . آنگاه تو از کمین مار پر گشودی ! چه بسیار بلاها که از تو به واسطه محبتم دور کردم و تو ندانسته به دشمنیم برخاستی .
--------------------
برای انجام کارهایی که تا حالا انجام نداده ای باید آدمی باشی که تا حالا نبودی وبرای اینکار به اراده ای محکم احتیاج داری.علم به اینکه تو برترین مخلوق خداوند هستی و اینکه هیچ چیز برای انسان غیرقابل دسترسی نیست اراده ای محکم به تو خواهد بخشید.پس محکم باش همچون عظیم ترین کوهها و جاری همچون پرخوروش ترین رودها
---------------------
در دنیا جای کافی برای همه هست پس به جای اینکه جای کسی را بگیری سعی کن جای خودت را بیابی
----------------------------
دو چيز را فراموش نكن : ياد خدا و ياد مرگ . دو چيز را فراموش كن : بدی ديگران در حق تو و خوبی تو در حق ديگران . چهار چيز را نگه دار : گرسنگيت را سر سفره ديگران، زبانت را در جمع، دلت را سر نماز و چشمت را در خانه دوست.
....................
نه مرگ آنقدر ترسناک است و نه زندگی آنقدر شیرین که آدمی پای بر شرافت خود بگذارد
---------------
بدترین و خطرناکترین کلمات این است "همه این جورند."
........................................
شیوه جلب رضایت خدا
طلبه ای نزد پدر روحانی ماکاریو رفت و از او خواست بهترین راه جلب رضایت خدا را به او بگوید . ماکاریو گفت : به گورستان برو و به مرده ها توهین کن . طلبه دستور پدر روحانی را انجام داد و روز بعد نزد او برگشت . پدر روحانی گفت : جواب دادند ؟
- نه .
- پس برو آنها را ستایش کن . طلبه اطاعت کرد و همان روز عصر ، نزد پدر روحانی برگشت . پدر از او پرسید : که آیا مرده ها جواب داده اند ؟ طلبه گفت نه . پدر روحانی گفت : برای جلب رضایت خدا همین طور رفتار کن . نه به ستایش های مردم توجه کن و نه به تحقیرها و تمسخرهایشان . این طور می توانی راه خودت را در پیش بگیری
-----------------------
گفتگو با خدا
در رویاهایم دیدم که با خدا گفتگو می کنم.
خدا پرسید
تو می خواهی با من گفتگو کنی؟
من در پاسخش گفتم:
اگر وقت دارید!
خدا خندید:
وقت من بی نهایت است.
پرسیدم :
چه چیز بشر، شما را سخت متعجب می سازد؟
خدا پاسخ داد :
کودکی شان،
اینکه آنها از کودکی شان خسته می شوند،
عجله دارند که بزرگ شوند،
بعد دوباره بعد از مدت ها،آرزو می کنند که کودک شوند...
اینکه سلامتیشان را از دست می دهند تا به ثروت برسند،
و بعد ثروتشان را می دهند تا دوباره سلامتی خود را بدست آورند.
اینکه با اضطراب به آینده نگاه می کنند،
و حال را فراموش می کنند
نه در حال به سر می برند و نه در آینده
به گونه ای زندگی میکنند که گویی هرگز نمی میرند
و به گونه ای می میرند که گویی هرگز زندگی نکرده اند.
گرمی دستان خدا را در دستانم حس کردم.
هر دو سکوت کردیم.
من پرسیدم:
دوست داری بندگانت کدام درسهای زندگی را بیاموزند؟
او گفت:
بیاموزوند که آنها نمی توانند کسی را وادار کنند که عاشقشان باشد ،
همه کاری که آنها می توانند بکنند این است که اجازه دهند خودشان دوست داشته باشند.
بیاموزند که فقط چند ثانیه طول می کشد که زخمهای عمیقی در قلب آنان که دوستشان دارند ایجاد کنند
ولی زمانی زیاد می خواهد تا آن زخمها را التیام بخشیم.
بیاموزند ثروتمند کسی نیست که بیشترین ها را دارد،
بلکه کسی است که به کمترین ها رضایت می دهد.
بیاموزند آدمهایی هستند که دوستشان دارند،
فقط نمی توانند احساساتشان را نشان دهند.
بیاموزند دو نفر می توانند با همدیگر به یک نقطه نگاه کنند،
ولی آن را متفاوت ببینند.
بیاموزند کافی نیست که تنها دیگران را ببخشند،
بلکه باید خود را نیز ببخشند.
و با تمام اینها بدانند که من همیشه با آنها هستم،دوستشان دارم و از دور مراقبشان هستم
---------------
چارلی چاپلین میگه : شاید زندگی آن جشنی نباشد که تو آرزویش را میکردی .. اما حالا که به آن دعوت شدی تا میتوانی زیبا برقص.
---------------------
لائوتسه فیلسوف چینى م 500 ق.م:
طولانىترین سفر هم بایك قدم آغاز مىشود.
زندگى كنیم یا فقط زندهباشیم
--------------------
شخصى از امرسون پرسید كه براى چه خداى را شكر مىكند؟ اوجواب داد: هرروز كه چشمانم را بر صبح دلپذیر مىگشایم و به ایندنیاى زیبا مىنگرم خداى را سپاس مىكنم كه هنوز زندهام و دربوستان زندگى مىكنم
---------------
امروز اولین روز از باقیمانده عمر ماست ...
زنگ تفریح دنیا ؛ گذرا می باشد . زنگ بعد ؛ حساب داریم !!
در طوفان حوادث ؛ با خدا بودن کارگشاست نه (ناخدا بودن)
قاضی روز جزا ؛ خود ؛ شاهد اعمال ماست .
عمر پروانه ها 3 ماه بیشتر نیست و آنها در طی این 3 ماه هرگز نمی خوابند.
موفق کسی است که با آجرهایی که به طرفش پرتاب می شود، یک بنای محکم بسازد.
هیچ کس نباید شب به بستر برود قبل از اینکه از خود بپرسد: امروز چه کرده ام تا لیاقت داشته باشم فردا هم زنده بمانم. (دکتر شوایتزر)
نامم را پدرم انتخاب کرد! نام خانوادگی ام را یکی از اجدادم! ........... دیگر بس است!
راهم را خودم انتخاب خواهم کرد...
گفتار نیک
پندار نیک
کردار نیک
این یعنی ایرانی
روزي پادشاهي به درويشي گفت: جملهاي بگو که زماني که غمگينم مرا شاد سازد و زماني که شادم مرا غمگين. گفت: اين نيز بگذرد
هر روز ما آف هامونو باز مي کنيم و پيام هايي رو که دوستامون فرستادن مي خونيم ... اما تا حالا چند بار "قرآن" رو باز کرديم تا پيام هايي رو که خداوند فرستاده بخونيم ....
..............
اگر حلقه عشق از طلاست حلقه دوست از وفاست . مخلص هر چی با وفاست !
.................
ماخذ : http://azimi4.blogfa.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.