سخنان حکیمانه
بايرون : افتخار در خشک کردن قطره اشک است نه در جاري ساختن سيل خون .
سه نه ک : غالب اشخاص بدون اينکه مقصد معيني را تعقيب کنند زندگي مي نمايند و مثل پر کاهي که بر روي آب حرکت کند ، عمر خود را به آخر مي رسانند و جلو نمي روند ، جريان آب انها را مي برد .
موريس مترلينگ : نهالي شاداب تر از عشق در دل نمي رويد .
جبران خليل جبران : گروهي از مردمند که اندکي از ثروت کلان خويش را مي بخشند و آرزويي جز شهرت ندارند . اين خودخواهي و اين شهرت پرستي که به طور ناخودآگاه گرفتارش هستند بخشش آنان را ضايع مي سازد .
موريس مترلينگ : هيچ موجودي در دنيا وجود ندارد كه در اثر عشق ورزيدن بيك موجود ديگر, حتي اگر يك عشق مبتذل و پست هم باشد, يك اصلاحي در روح خود بعمل ياورد.
سامرست موام : درد پيري انحطاط روحي و جسماني آن نيست ، بلکه بار خاطرات آن است .
بلوتارک : براي شب پيري در روز جواني چراغي بايد تهيه کرد .
بايرون : همه خوشبختيها و موفقيت که به من روي آورده از درهايي وارد شده است که آنها را به دقت بسته بودم .
موريس مترلينگ : تنهائي جهنم است , اما با مطالعه اين جهنم تبديل به بهشت ميشود.
بزرگمهر : دل آدمي بنده آرزوست ، سرشتها يکسان نيست ، هر کس خويي دارد ، و جويا و خواهان چيزي است .
موريس مترلينگ : هيچ موجودي در دنيا وجود ندارد كه در اثر عشق ورزيدن بيك موجود ديگر, حتي اگر يك عشق مبتذل و پست هم باشد, يك اصلاحي در روح خود بعمل ياورد.
سيسرون : جنگ کشتارگاه کساني است که همديگر را نمي شناسند ، به نفع کساني است که يکديگر را مي شناسند ولي همديگر را نمي کشند . جنگ قوانين را خاموش مي کند .
ارد بزرگ : آنگاه که شب فرا رسيد و همه پديدگان فرو خُفتند ابردرياها به پا مي خيزند، آيا تو هم بر مي خيزي ؟
موريس مترلينگ : هيچ موجودي در دنيا وجود ندارد كه در اثر عشق ورزيدن بيك موجود ديگر, حتي اگر يك عشق مبتذل و پست هم باشد, يك اصلاحي در روح خود بعمل ياورد.
بلز پاسکال : تمام شان و عظمت انسان در فکر است.
سعدي : هرکس خود را نصيحت نکند ، به نصيحت ديگران محتاج است .
فردريش نيچه : اکنون به شما مي گويم که مرا گم کنيد وخود را بيابيد.وتنها آن گاه که همگان مرا انکار کرديد، نزد شما باز خواهم آمد .
موريس مترلينگ : وقتي انسان به بطلان يك عقيده و نظريه پي برد و آنرا حفظ كرد دليل بر حماقت اوست .
سانتايانا : آنانکه گذشته را به خاطر نمي آورند محکوم به تکرار آنند .
آندرومدا : بزرگي و تنها ، و آبي و در اوج . آسماني انگار .
ارد بزرگ : هميشه بين خود و همسرت بازه اي را نگاهدار تا به خواري گرفتار نشوي .
فردريش نيچه : از آنچه باعظمت است يا بايد هيچ نگفت يا با عظمت سخن گفت و با عظمت سخن گفتن يعني به دور از آرايش وآلايش .
ارد بزرگ : ميان گام نخست و آرمان بازه اي نيست ، آنچه داريم اندازه نبروي کنوني ماست .
جبران خليل جبران : چشمه ساري که خود را در اعماق درون شما پنهان ساخته است ، روزي قد خواهد کشيد و فوران خواهد کرد و با ترنم و نغمه راه دريا را درپيش خواهد گرفت .
شوپنهاور : به من بگو قبل از آمدن به اين دنيا کجا بودي؟ تا بگويم بعد از مرگ کجا ميروي .
ارد بزرگ : هيچ گاه از داشتن دشمن نترس ، از انجام ندادن درست آرمان هاي خويش بترس .
ل - فوئر باخ : انسان هر قدر بيشتر بداند به همان اندازه نقطه هاي استتار بدست مي آورد .
نصيحه الملوک : خردمند آن نيست که چون در کاري ميافتد بکوشد تا از آن کار بيرون آيد، خردمند آنست که بکوشد در کاري نيفتد .
وين داير : اينکه بعضي ها مي ترسند يا افسرده مي شوند به اين علت است که آنان سر رشته امور را از دست داده اند مسئوليت احساس شان بابت احساس بدي که دارند مسئوليت را از سر خود باز مي کنند چون براي شان راحت تر است که ديگران را مسئول زندگي خود بدانند تا بگويند:باعث بروز چنين احساساتي خودم هستم.
ارد بزرگ : با ترشرويي به ميان مردم رفتن ، تنها از بيماران ساخته است .
ويليام تن : عقل بي عاطفه خطرناک است و عاطفه بدون عقل قابل اعتماد نيست، آدم کامل آنست که هم عقل دارد و هم عاطفه .
ويکتور هوگو : الماس را جز در قعر زمين نمي توان يافت و حقايق را جز در اعماق فکر نمي توان کشف کرد.
موريس مترلينگ : من به هيچ زني برخورد نكرده ام كه چيزي ازبزرگي در او نباشد.
فردريش نيچه : افزوني دانش گذشته، افزوني تاريخ انسان را پژمرده خواهد ساخت و بزدل. در حاليکه انسان بايد قادر باشد گذ شته را در خد مت حال دربياورد. البته اگر بتوانيم خوب ياد بگيريم که تاريخ را وسيله اي براي زندگاني قرار دهيم .
ارد بزرگ : آن که پند پذير نيست ، در حال افتادن در چاله سستي و زبوني است .
جبران خليل جبران : رابطه قلبي دو دوست نياز به بيان الفاظ و عبارات ندارد .
وين داير : تو، جدا از ديگران نيستي ، قضاوت در مورد کارهاي خوب ديگران هم دست کمي از قضاوت در مورد کارهاي بدشان ندارد.
شوپنهاور : جمال اگرچه مايه شرافت است ولي مقرون به هزاران شر و آفت است .
ارد بزرگ : دوستي که نوميدنامه مي خواند ، هميشه سوار تو و پيشدار دورخيزهاي بلندت خواهد شد .
ارنست همينگوي : يك نويسنده بايد تماس خود را با طبيعت حفظ كند.
موريس مترلينگ : وقتيكه موضوع عشق در كار است پاي عقل ميلنگد.
سه نه ک : غالب اشخاص بدون اينکه مقصد معيني را تعقيب کنند زندگي مي نمايند و مثل پر کاهي که بر روي آب حرکت کند ، عمر خود را به آخر مي رسانند و جلو نمي روند ، جريان آب انها را مي برد .
موريس مترلينگ : نهالي شاداب تر از عشق در دل نمي رويد .
جبران خليل جبران : گروهي از مردمند که اندکي از ثروت کلان خويش را مي بخشند و آرزويي جز شهرت ندارند . اين خودخواهي و اين شهرت پرستي که به طور ناخودآگاه گرفتارش هستند بخشش آنان را ضايع مي سازد .
موريس مترلينگ : هيچ موجودي در دنيا وجود ندارد كه در اثر عشق ورزيدن بيك موجود ديگر, حتي اگر يك عشق مبتذل و پست هم باشد, يك اصلاحي در روح خود بعمل ياورد.
سامرست موام : درد پيري انحطاط روحي و جسماني آن نيست ، بلکه بار خاطرات آن است .
بلوتارک : براي شب پيري در روز جواني چراغي بايد تهيه کرد .
بايرون : همه خوشبختيها و موفقيت که به من روي آورده از درهايي وارد شده است که آنها را به دقت بسته بودم .
موريس مترلينگ : تنهائي جهنم است , اما با مطالعه اين جهنم تبديل به بهشت ميشود.
بزرگمهر : دل آدمي بنده آرزوست ، سرشتها يکسان نيست ، هر کس خويي دارد ، و جويا و خواهان چيزي است .
موريس مترلينگ : هيچ موجودي در دنيا وجود ندارد كه در اثر عشق ورزيدن بيك موجود ديگر, حتي اگر يك عشق مبتذل و پست هم باشد, يك اصلاحي در روح خود بعمل ياورد.
سيسرون : جنگ کشتارگاه کساني است که همديگر را نمي شناسند ، به نفع کساني است که يکديگر را مي شناسند ولي همديگر را نمي کشند . جنگ قوانين را خاموش مي کند .
ارد بزرگ : آنگاه که شب فرا رسيد و همه پديدگان فرو خُفتند ابردرياها به پا مي خيزند، آيا تو هم بر مي خيزي ؟
موريس مترلينگ : هيچ موجودي در دنيا وجود ندارد كه در اثر عشق ورزيدن بيك موجود ديگر, حتي اگر يك عشق مبتذل و پست هم باشد, يك اصلاحي در روح خود بعمل ياورد.
بلز پاسکال : تمام شان و عظمت انسان در فکر است.
سعدي : هرکس خود را نصيحت نکند ، به نصيحت ديگران محتاج است .
فردريش نيچه : اکنون به شما مي گويم که مرا گم کنيد وخود را بيابيد.وتنها آن گاه که همگان مرا انکار کرديد، نزد شما باز خواهم آمد .
موريس مترلينگ : وقتي انسان به بطلان يك عقيده و نظريه پي برد و آنرا حفظ كرد دليل بر حماقت اوست .
سانتايانا : آنانکه گذشته را به خاطر نمي آورند محکوم به تکرار آنند .
آندرومدا : بزرگي و تنها ، و آبي و در اوج . آسماني انگار .
ارد بزرگ : هميشه بين خود و همسرت بازه اي را نگاهدار تا به خواري گرفتار نشوي .
فردريش نيچه : از آنچه باعظمت است يا بايد هيچ نگفت يا با عظمت سخن گفت و با عظمت سخن گفتن يعني به دور از آرايش وآلايش .
ارد بزرگ : ميان گام نخست و آرمان بازه اي نيست ، آنچه داريم اندازه نبروي کنوني ماست .
جبران خليل جبران : چشمه ساري که خود را در اعماق درون شما پنهان ساخته است ، روزي قد خواهد کشيد و فوران خواهد کرد و با ترنم و نغمه راه دريا را درپيش خواهد گرفت .
شوپنهاور : به من بگو قبل از آمدن به اين دنيا کجا بودي؟ تا بگويم بعد از مرگ کجا ميروي .
ارد بزرگ : هيچ گاه از داشتن دشمن نترس ، از انجام ندادن درست آرمان هاي خويش بترس .
ل - فوئر باخ : انسان هر قدر بيشتر بداند به همان اندازه نقطه هاي استتار بدست مي آورد .
نصيحه الملوک : خردمند آن نيست که چون در کاري ميافتد بکوشد تا از آن کار بيرون آيد، خردمند آنست که بکوشد در کاري نيفتد .
وين داير : اينکه بعضي ها مي ترسند يا افسرده مي شوند به اين علت است که آنان سر رشته امور را از دست داده اند مسئوليت احساس شان بابت احساس بدي که دارند مسئوليت را از سر خود باز مي کنند چون براي شان راحت تر است که ديگران را مسئول زندگي خود بدانند تا بگويند:باعث بروز چنين احساساتي خودم هستم.
ارد بزرگ : با ترشرويي به ميان مردم رفتن ، تنها از بيماران ساخته است .
ويليام تن : عقل بي عاطفه خطرناک است و عاطفه بدون عقل قابل اعتماد نيست، آدم کامل آنست که هم عقل دارد و هم عاطفه .
ويکتور هوگو : الماس را جز در قعر زمين نمي توان يافت و حقايق را جز در اعماق فکر نمي توان کشف کرد.
موريس مترلينگ : من به هيچ زني برخورد نكرده ام كه چيزي ازبزرگي در او نباشد.
فردريش نيچه : افزوني دانش گذشته، افزوني تاريخ انسان را پژمرده خواهد ساخت و بزدل. در حاليکه انسان بايد قادر باشد گذ شته را در خد مت حال دربياورد. البته اگر بتوانيم خوب ياد بگيريم که تاريخ را وسيله اي براي زندگاني قرار دهيم .
ارد بزرگ : آن که پند پذير نيست ، در حال افتادن در چاله سستي و زبوني است .
جبران خليل جبران : رابطه قلبي دو دوست نياز به بيان الفاظ و عبارات ندارد .
وين داير : تو، جدا از ديگران نيستي ، قضاوت در مورد کارهاي خوب ديگران هم دست کمي از قضاوت در مورد کارهاي بدشان ندارد.
شوپنهاور : جمال اگرچه مايه شرافت است ولي مقرون به هزاران شر و آفت است .
ارد بزرگ : دوستي که نوميدنامه مي خواند ، هميشه سوار تو و پيشدار دورخيزهاي بلندت خواهد شد .
ارنست همينگوي : يك نويسنده بايد تماس خود را با طبيعت حفظ كند.
موريس مترلينگ : وقتيكه موضوع عشق در كار است پاي عقل ميلنگد.
ماخذ : http://www.etedaldaily.ir/pub/1387/Mor/14/html/page5.html
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.