خزان زندگی زیباست
لبالب از خاطره ها، غم ها و شادیهاست
و زیباتر از غروبی بی انتها
دوران پر باریهاست
نشانه ی رنج درپیشانی هاست
دوران قصه ها ی دلنشین وشورانگیز مادر بزرگهاست
ولی افسوس
در اغاز خزان زندگی این عزیزان
همچون قطرات باران
از صفحات زندگی محو میشوندو
همانند برگهای خشگ پاییزی
طعمه ی جویبار میگردند
ثمره ی سالها رنج ومصیبت
تنهایی ،بی همزبانی
وبدینسان است که
آینه ی قلب رئوفشان
در هم می شکند
و مینوشند نابهنگام
شراب تلخ نیستی را
بیائید بیایید
دست دوستی در دستانشان نهیم
و بنوشیم از جام پر بارشان
و بر گیریم قطره ای
از دریای تجربیاتشان
بپذیریم انها را
با آغوشی باز و فراخ
وبیاویزیم بگوش
پند هایشان را
همچون گوشواره ای زرین
و بسازیم زینت بخش جان و روان
فردا خیلی دیر است
فردا خیلی دیر است
شکوهه عمرانی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.