تحلیل جامعه شناختی شادی در حکمت اردیسم ( Orodism )

به قلم : جناب علامه موسی الرضا طایفی اردبیلی
Allameh Moosalreza Tayfi Ardabili




زندگی پیشکشی است برای شاد زیستن . ارد بزرگ
جمله عنوان شده ؛ جمله ای است از حکیم فرزانه ارد بزرگ که می توان معنای دیگر جمله ی حاضر را که خود او تحت عنوان "فرمان" از آن یاد می کند مترتّب دانست به این بیان که : " شاد زیستن یعنی زندگی کردن " یا "زندگی کردن بدون شاد بودن وجود ندارد "
اما معنا شناسی جمله یا فرمان حاضر را با بیانی جامعه شناختی می توان به موارد پی نوشت ختم کرد :

نخست :
زندگی به عنوان زیست اجتماعی بشر نیازمند همدلی و همبستگی اجتماعی تحت تاثیر حصول عقلانیتِ منطبق با فهم موجود پراکنده در فرهنگ و جامعه است که می تواند روابط اجتماعی را افزایش دهد و افزایش روابط اجتماعی خود نیازمند فهم معینّی از مهر ورزی و مثبت اندیشی است ؛ که در شادی ترتّب ظهور پیدا می کند و جلوه گر می شود ، پس هر اندازه مهرورزی و مثبت اندیشی که نتیجه ی شادی است در جامعه بیشتر باشد ؛ اعتماد اجتماعیِ فراهم آمده امکان گسترش روابط اجتماعی را به دست خواهد داد و این خود در جامعه در تاثرات متقابل رفتارها با فهم درست از مشارکت های اجتماعی ، شادی را فزونی خواهد بخشید . پس از این دیدگاه می تواند شادی توسعه دهنده ی زندگی اجتماعی مناسب باشد .

دوم :
آموزه های مستتر در اجزا و عناصر فرهنگ و تعاریف تعاملاتی ارایه شده از جانب فرهنگ هر جامعه که انواع رفتار مکانیسمی سیستم های اجتماعی و نیز رفتار افراد را در حوزه های کنش های اجتماعی و فردی تعیین می سازد ، زاییده ی فرض تکاملی هر جامعه ی است که از تحدید حدود های عقلانیت و تعیین روش های حصول عقلانیت در طیف های زمانی متفاوت در فرهنگ ، انباشت شده و این موضوع با فهم انسان های هر جامعه در حدود فهم های متعارف عام ، خاص و تخصصی معنا شناسی و معنا خوانی می شود ، از این رو بسط یک مفهوم و یا موضوع در جامعه می تواند فهم موجود در هر جامعه را که نتیجه ی دریافت از آموزه ها و عقلانیت دارای تعریف در طیف زمانی خاص است به مفهوم خاص معطوف سازد ، دقت در فهم از شادی و زندگی که توسط ارد بزرگ نیز مطرح شده است چیزی است که اندیشه ی ایرانی و اندیشه ی اسلامی نیز در تبار خود با دقت در مفهوم شادی در پی آن بوده است ، هر چند احتمال دارد که مفهوم حاضر در دورهای تاریخی معینی برای تامین منافع نظرگاه خاصی به چالش کشیده شده باشد ولی در اساس فرهنگ ایرانی و دین غالب در ایران در صورت کلی با شادی ارتباطی تنگاتنگ داشته که امروزه حکیمی به نام ارد بزرگ نیز که خود پروریده ی فرهنگ عظیم ایرانی و نهاد های موثر بر آن یا همان نهاد دین ، خانواده ، آموزش است به آن نظر خاص دارد .
می توان گفت ؛ توجه ارد بزرگ به شادی توجه یک ایرانی وارسته به یک مفهوم فرهنگی است که از طریق فرهنگ به افراد انتقال داده شده است .
در معنایی معتبر می توان گفت که شادی مفهومی است که هم فرهنگ ایران و هم فرهنگ اسلام در کنه خود به آن تامل داشته است و اُرد آن را به عنوان حکیم از آموزه ها دریافته و به گسترش آن در سخنانش اندیشیده است ، چنانکه فرهنگ ایرانی نیز برای نیل به تکامل مفروض به دقت در مفهوم شادی نیاز داشته و دارد .
لازم به ذکر است که فهم شادی در فرهنگ ایران و اسلام فهمی است که دارای تعاریف معتبر است و چارچوب خاص خود را دارد ، بدین معنا که تمام مداقه ها در فرهنگ ایران و اسلام به شادی ، مداقه هایست که با دقت در آموزه های معین در فرهنگ و جامعه به زندگی اجتماعی بوده است .
رعایت چار چوب های متّرسم از جامعه مانند حقوق دیگران ، شروط عقلی مفروض بر زندگی ، پرهیز از افراط گری در ارایه ی نقش و اموری از این دست چارچوبی است که به طور حتم ارد بزرگ نیز به عنوان حکیمی که آموزه های خود را در ایران دریافته است به آن پایبند است و به تبع آن فرمانش نیز از این حدود عقلی تبعیت می کند .

سوم :
هر مفهومی با بیان خود متبیّن بیان ضد خود است . یعنی هنگامی که از شادی به عنوان محرک زندگی که به مفهوم زندگی به کار برده می شود ، سخن به میان می آید ، رد غصه و اندوه نیز بیان می شود .
این بیان متبادر کننده ی موضوع حاضر است که اندوه به عنوان مفهومی ناخوشایند در طیف زمانی خاص و ظرف مکانی خاص تهدید و تحدید ی برای شادی به عنوان اصل زندگی کردن است و به طور قطع مفهومی که خوشایند جامعه ای نیست زاییده ی فرهنگ و باور و ارزش های موجود در فرهنگ آن جامعه نیز نیست و ارد بزرگ با ابراز دقت خود به شادی در پی رفع اندوه خاصی است که آموزه و فهم آن تضاد با فرهنگ آموزش دهنده او یا همان فرهنگ ایرانی و نهادهای متابعت کننده از آن دارد .
تفسیر علمی موضوع حاضر این است که اندوه در شکل خاص امروزینه و گستره ی فراگیر آن ،میهمان ناخوانده یا مفهومی عاریتی از یک یا چند رویداد و یا عمل طراحی شده ی خارج از حیطه ی فرهنگ ایران و اسلام در انواع مبادلات فرهنگی و ارتباطات فرهنگی محسوب می شود که توسط جریان های هدایت شونده ی مدیریت سایر فرهنگ ها رخ دادهو به فرهنگ ایرانی انتقال راره شره است. به طور طبیعی فرهنگ متضاد فرهنگ ایرانی به عنوان یکی از فرهنگ های اصیل و ریشه دار ؛ استعمار معنا دار موجود برآمده از غرب است که با تزریق جریان هایی، فرهنگ اصیل این بوم و بر را نشانه رفته است و در توضیح این موضوع می توان گفت که با رفع اندوه های برآمده از جریان های هدایت شونده غربی و سایر فرهنگ ها که به منظور استیلایشان در نظر گرفته اند همزاد با فزونی شادی ، می توان به ایران به عنوان کشوری که دارای فرهنگ و ارگان های موثر عمل کننده برای زندگی اجتماعی مناسب در دست دارد ، فضای زندگی آفرینانه بخشید و شاد بودن ملت ایران می تواند روش مبارزه معینی برای برابری در مقابل مدیریت فرهنگ های دیگر باشد که می خواهند با تضعیف فرهنگ این بوم و بر با استراتژی کاستن از شادی و احساس درونی افراد جامعه ، به منافع خود دست یابند .

چهارم :
سخن آخر این که با تقویت احساس شادی در هر جامعه ای می توان با افزایش سرمایه های اجتماعی ؛ حصول عقلانیت معینی مطابق با فهم موجود در آموزه های فرهنگ را به آن جامعه بخشید و فرصت های برابر زندگی و بهره مندی از رفاه ، عدالت ، توسعه و امنیت را برای آن جامعه به وجود آورد و ظرفیت های همدلی و همبستگی را در عرصه های مختلف کنش های اجتماعی با گسترش مشارکت ها به جامعه و افراد آن هدیه داد که به طور عقلی و تحقیقی ارد بزرگ با بیان فرمان : "زندگی پیشکشی است برای شاد زیستن " به دنبال آن نیز بوده است .


بخشی از پژوهش مشترک موسی الرضا طایفی اردبیلی و شهربانو سمامی در باره گزاره های منفرد فرهنگی ایران مربوط به کتاب : مدیریت فرهنگ و گزاره های منفرد فرهنگی از مجموعه کتابهای 75 جلدی مدیریت فرهنگ و فرهنگ مدیریت مدیران فرهنگ و مدیران امور فرهنگی
 

منبع : انجمن جهانی جامعه شناسی نوین
International Sociological Modern Association-ISMA


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.